«کانال هواشناسی» مجاهدین در «اورسورواز» و
«ایوب نظام آبادی» (ویژه کاربران وبلاگ دریچه زرد)
برای مجاهدین دو چیز خط قرمز است خروج از لیبرتی و همچنین روشنگری
در مورد مسعود رجوی. به همین دلیل است که اگر به بخش نظرهای وبلاگ «دریچه زرد»
رجوع کنید متوجه هجوم یکبارهی آنها خواهید شد. البته آنقدر بلاهت به خرج میدهند
که به سادگی قابل شناسایی هستند.
اولین مورد بر میگردد به اطلاع رسانی خانم عاطفه اقبال در مورد
خروج افراد از آلبانی.
«کانال هواشناسی» یکی از مسئولان مجاهدین در «اورسورواز» است که
برای پیشبرد خط مجاهدین وارد گود شده و به تهدید خانم اقبال میپردازد
«خانم اقبال
واقعيت اين است كه شما و دوستان شما هيچ نقشى در انتقال مجاهدين
نداشته و نداريد. انتقال فقط از طريق مجاهدين و دستگاه ديپلماسى آنها انجام شده.
يادتان رفته مدعى بوديد آنها در ليبرتى زندانى رهبر مجاهدين هستند. جز خبر دادن هم
كار ديگر نمى توانيد بكنيد. شما و دوستان بهتر است خود را آماده كنند براى جواب
دادن به آنها وقتى همه خارج شدند، با آن تحليلها آبكى شما و نوابغ. پيام مسعود را
خوب گوش كنيد وزش باد جنگ سياسى مجاهدين را از دور مشاهده خواهيد كرد. البته اين
باد هر چه به جبهه دشمن نزديك شود شديد تر خواهد شد.
كانال هوا شناسى»
سپس همین
فرد به هیئت «موشکاف» و «الله واکبر» و «عاشق گل» و «زیور» و «شایان» در میآید تا
حقارت و کینهجویی خود را نسبت به خانم اقبال که تنها گناهش راهاندازی «کمپین»
برای انتقال ساکنان اشرف و لیبرتی به کشور ثالث است نشان دهد. اگر در قسمت کامنتهای
«دریچه زرد» بگردید اسامی فوق تنها برای اظهار نظر در مورد اطلاع رسانی خانم اقبال
تولید شدهاند و همگی منشا یکسانی دارند و خط ویژهای را دنبال میکنند.
«خانم عاطفه اقبال، به نظر شما این همه هواداران مجاهدین هرروز،
هرروز و باز هرروز در گرما و سرما، باد و باران و برف و بوران آکسیون برگزار کرده
اند برای آزادی هفت گروگان، که البته اکنون یکی از آنها به درجه رفیع شهادت نائل
شد؛ افشای جنایت مالکی و کوبلر و مماشات و تماس برای جلوگیری از جنایت مزدوران
عراقی و صد البته انتقال آنها برای به کشور ثالث همه کشک است؛ فقط این کمپین شما
بوده است که جواب داده است؟ بابا شماها دیگه کی هستید. به این شیوه میگویند ملا
خور کردن زحمات دیگران.
موشکاف»
«ببینید این خانم خودش به همراه فقط چند نفر دیگه موفق شده اند که
تا حالا نزدیک به ۴۰۰ نفر
از مجاهدین را به آلبانی ببرند اینا تازه سوای تعدادی دیگریست که این خانم فرستاده
به کشورهای دیگه بعد مجاهدین میگن نمیشه.
اینطور که به نظر میرسه کمپین این خانم در فرستادن افراد از لیبرتی به کشور ثالث الان سرعت بیشتری گرفته و فکر میکنم که تا چند ماه دیگه بتونه همه را از آنجا خارج کنه. کاش راه و روش این موفقیت ها را به ماها هم یاد میداد تا شاید ما هم بتونیم چند نفر را از لیبرتی خارج کنیم و به کشور ثالث برسونیم.
اینطور که به نظر میرسه کمپین این خانم در فرستادن افراد از لیبرتی به کشور ثالث الان سرعت بیشتری گرفته و فکر میکنم که تا چند ماه دیگه بتونه همه را از آنجا خارج کنه. کاش راه و روش این موفقیت ها را به ماها هم یاد میداد تا شاید ما هم بتونیم چند نفر را از لیبرتی خارج کنیم و به کشور ثالث برسونیم.
االله و اکبر»
«ای بابا، اصلا معلوم نیست که کی چی میگه. تا انجأیی که من
مقالات و نظرات اینجا را خوندم، اینطوری القا میشه که مجاهدین نمیخوان اینا از
عراق بیرون بیان و این کمپین داره تلاش میکنه که اونا را ببره کشور ثالث (حالا
بگذریم که آقای حیدر نژاد جدیدا میگن که چرا اونا را از آلبانی خارج نمیکنند، شاید
هم یه کمپین دیگه باید راه انداخت برای خارج کردن اونا به کشور چهارم). تا الان هم
که تعدادی رفتند کشور ثالث (آلبانی و چند کشور دیگه)، اگه خارج کردن این تعداد کار
این کمپین نیست پس کار کیه؟ اگه کار کسی دیگه ایه که پس این خانم چه کارس؟ یعنی
شماها میخوان بگین که این خانم فقط حرف زده و کس دیگری عمل کرده. بهتر نیست تکلیف
خودتون را معلوم کنید که چی میخواید و چی میگید. واقعاً که الله و اکبر
الله و اکبر»
«اگر قرار است اعتبار این کار را به خانم اقبال بدهیم ، چرا به
انجمن نجات دست چین رژیم که صبح تا شب در غم نجات رزمندگان لیبرتی شب از روز و روز
از شب نمی شناسند ندهیم ؟شاید هم خانم اقبال با انجمن نجات مشترکا این کار شاق را
انجام دادند؟بهتر است خود خانم اقبال بگویند .
عاشق گُل»
«خانم اقبال كشكش را درخانه اي كه با پول مفت نشسته ، بسابد. اگر
اين خانم !!! دردي دراين دنيا داشت و مجبور بود كه سركار برود و تعهد حداقل يك
خانواده يا چند تا مريض را داشت اين قدر درفيس بوك ها سرگردان نبود.
زيور»
«شماها كه هي نشسته ايد مجاهدين را ازيك جا خارج كنند وبعد كمپين
بگذاريد وبگوييم ،حالا بايد به كشور بعدي بروند ! خوب بهتر نيست كه يك شغل نون وآب
دار ديگري براي خودتان پيداكنيد كه از اين حيراني دراين جهان پهناور بيرون بياييد
؟- شايان»
موضوع به
همینجا ختم نمی شود. آقای «ایوب نظامآبادی» هم از سر خیرخواهی برای مجاهدین وارد
گود میشود و عرض حالی به شرح زیر به دست میدهد:
ایوب نظام آبادی گفت...
«سلام: باور کنید که
کینه توزی و انتقام جویی از این کار شما به وضوح پیدا ست . چرا که قدر مسلم در
انتقال افراد مشکل ایجاد می کند. من مانده ام حیران از اینکه مگر خود آنها در
آلبانی دست ندارند و یا فلج هستند و نمی توانند که یک زنگی بزنند و شما که معلوم
نیست که این اسامی را از کجا بدست آورده اید آنها را اینچنین در معرض دید عموم می
گذارید. شورای ملی مقاومت بیش از یک سال پیش در اعلامیه ای مطرح کرد که این کار
علاوه بر این که یک خیانت آشکار است به روشنی نشان دهنده آن است که انتشار دهنده
با وزارت اطلاعات در حال همکاری است. »
«کانال
هواشناسی» مجاهدین از «اورسورواز» ناگهان افسار گسیخته و «ایوب نظامآبادی» را که
بیست ماهی میشود خواب و خوراک ندارد و بر اساس «احساس مسئولیتی» که میکند در
دفاع از مجاهدین و رهبری عقیدتی از هیچ چیز فروگذار نکرده و دوغ و دوشابی نیست که
سر هم نکرده باشد مورد حمله قرار داده و حقش را کف دستش میگذارد تا نشان دهد
رهبری عقیدتی مجاهدین تا کجا «بیچشم و رو» و نمک نشناس است. «کانال هواشناسی»
او را نیز «مزدور وزارت اطلاعات» معرفی میکند و خطاب به او مینویسد: « در پوش هوادار سعى در مخدوش كردن پىامها دارى بنفع امام
راحل امت ارازل و اوباش. تو هوادار نيستى و دست تو رو مى باشد. جنگ سياسى شامل تو
هم مى شود.»
«جناب ايوب
حرف مفت نزن، اسامى در اختيار سازمان هاى مختلف است، اين سركار
خانم هم از سر بيكارى جز انتشار آن چه كه عيان است انجام نمى دهد. اما تو در پوش
هوادار سعى در مخدوش كردن پىامها دارى بنفع امام راحل امت اراذل و اوباش. تو
هوادار نيستى و دست تو رو مى باشد. جنگ سياسى شامل تو هم مى شود. مجاهدين هر نوع
اطلاع رسانى در قبل از خروج از عراق كه ممكن است منجر به پروسه جلو گيرى از خروج
شود و يا به ضربه امنيتى منجر شود خيانت مى دانند. بعد از خروج هم هيچ وظيفه در
انتشار اسامى ندارند همان طور كه از پيدايش آنها شما هيچ انتشار اسامى در نقل و
انتقال از مكان به مكان ديگر پيدا نمى كنيد. انتشار اين اسامى هم با هدف پنهان
امكان فشار خانواده به أفراد از براى ترك صفوف مجاهدين صورت مى گيرد كه پرو ژه
سوخته مى باشد و به همان سرنوشتى دچار است كه قبل از آن در جلوى اشرف و در آلبانى
و ديگر كشور ها رژيم با آن روبرو بوده. پس اينقدر از ايران تقلا در پوش هوادار
نكن.
كانال هوا شناسى»
«ایوب
نظامآبادی» در مقابل یورش «کانال هواشناسی» مجاهدین از «اورسورواز» سپر انداخته و
از این که میبیند از طرف «رهبری خاصالخاص» هم مورد حمله قرار گرفته حیرت میکند
و با استغاثه از وی میخواهد بگوید به چه دلیل «مزدور رژیم» است؟
»ایوب نظام آبادی گفت...
سلام: کانال، اعلامیه شورا می گوید که این اسامی سری است و قرار بوده که سری
باشد. لطفا آن را بخوان و بر مبنای آن نظر بده . به هر حال شاید شما درست گفته
باشید. علاوه بر این چرا آدمها را در اینجا به دو دسته هوادار و غیر هوادار فقط
تقسیم می کنی؟ علاوه بر این من چه گفتم که به مذاق شما خوش نیامده است؟ »
ایوب نظام آبادی گفت...
«سلام: کانال، خواهش می کنم که بنویس به چه دلیل من مزدور رژیم هستم . چرا که
بسیار جالب است . همین شما را کم داشتم که به عنوان هوادار به من فحش بدهی. با
تشکر»
«کانال
هواشناسی» مجاهدین از «اورسورواز» دلایل مزدوری ایوب را در کیفرخواست صادره از
«بیت رهبری» به شرح زیر اعلام میکند:
«ايوب
پيوند اطلاعيه شورا كه انتشار ليست جديد را بعد از خروج اخير مخفى مى داند و به خاطر انتشار آن بعد از خروج رهبر مقاومت آن را خيانت مى داند را چا پ كنيد. كار تو تمركز بر چند مورد خاص از چرنديات دشمن است كه در هر مورد آنرا بيان مى كنى تا در اين رابطه همه را درگير كنى. مار را مى اندازى تا يك مشت مادون آنرا بر داشته و واويلا كنند. مزدور هستى يا نيستى را من نمى دانم ولى نوع نوشتار تو براى استفاده ارازل و اوباش رژيم است با تمركز روى اتهامات جنسى، دليلى و غيره در پوش رد آنها در كامنتها كه هيچ ربطى به موضوع مقاله ندارد و براى انحراف و باز كردن دريچه ديگر در كامنتها براى زنده نگهداشتن مقولاتى است كه فقط در كمپ دشمن و كر و كورها كه زن مجاهد را آلت دست جنسى مى دانند و اعتقاد به كشتار درون گروهى دارند. از نظر من تفاوتى بين تو و بقيه بيكاران نيست با اين شيوه نوشتار، بخصوص كه از ايران هم جارى باشد. راستى مرخصى خوش گذشت؟ در ضمن بنده اصلا تو را هوادار يا غير هوادار مجاهدين ولى در كنار مجاهدين نمى شناسم كه تو از نوشته من خودت را در آن كادر ارزيابى مى كنى. ضمنا من مثل تو شغل كامنت گذارى ندارم و آرشيو حاضر در دست هم از همه افراد و سازمانها در دست ندارم كه چپ و راست كد از اين و آن بياورم به فاصله زمانى كوتاه از هم در كامنت گذاريها. مثل اينكه در استفاده از تكنولوژى پيشرفته تر از اين سياسى كاران با سالها سابقه هستى. كامنتهاى آنها را با خودت مقايسه كن در هر مقاله و نوع كد آوردن آنها با خودت را منجمله كامنتهاى مقاله نويسان در اين دريچه را، بأيد به تو آفرين گفت در استفاده از چنين آرشيوهاى موجود در كمترين زمان ممكن و درج كامنتهاى مختلف در يك مقاله.
پيوند اطلاعيه شورا كه انتشار ليست جديد را بعد از خروج اخير مخفى مى داند و به خاطر انتشار آن بعد از خروج رهبر مقاومت آن را خيانت مى داند را چا پ كنيد. كار تو تمركز بر چند مورد خاص از چرنديات دشمن است كه در هر مورد آنرا بيان مى كنى تا در اين رابطه همه را درگير كنى. مار را مى اندازى تا يك مشت مادون آنرا بر داشته و واويلا كنند. مزدور هستى يا نيستى را من نمى دانم ولى نوع نوشتار تو براى استفاده ارازل و اوباش رژيم است با تمركز روى اتهامات جنسى، دليلى و غيره در پوش رد آنها در كامنتها كه هيچ ربطى به موضوع مقاله ندارد و براى انحراف و باز كردن دريچه ديگر در كامنتها براى زنده نگهداشتن مقولاتى است كه فقط در كمپ دشمن و كر و كورها كه زن مجاهد را آلت دست جنسى مى دانند و اعتقاد به كشتار درون گروهى دارند. از نظر من تفاوتى بين تو و بقيه بيكاران نيست با اين شيوه نوشتار، بخصوص كه از ايران هم جارى باشد. راستى مرخصى خوش گذشت؟ در ضمن بنده اصلا تو را هوادار يا غير هوادار مجاهدين ولى در كنار مجاهدين نمى شناسم كه تو از نوشته من خودت را در آن كادر ارزيابى مى كنى. ضمنا من مثل تو شغل كامنت گذارى ندارم و آرشيو حاضر در دست هم از همه افراد و سازمانها در دست ندارم كه چپ و راست كد از اين و آن بياورم به فاصله زمانى كوتاه از هم در كامنت گذاريها. مثل اينكه در استفاده از تكنولوژى پيشرفته تر از اين سياسى كاران با سالها سابقه هستى. كامنتهاى آنها را با خودت مقايسه كن در هر مقاله و نوع كد آوردن آنها با خودت را منجمله كامنتهاى مقاله نويسان در اين دريچه را، بأيد به تو آفرين گفت در استفاده از چنين آرشيوهاى موجود در كمترين زمان ممكن و درج كامنتهاى مختلف در يك مقاله.
كانال هوا شناسى»
ایوب نظام
آبادی که قالب تهی کرده سعی میکند به «کانال هواشناسی» مجاهدین حالی کند که او با
وی و رهبری عقیدتی همراه است و به خاطر آنها مورد حمله و هجوم مخالفان مجاهدین
قرار گرفته و نسبتهای ناروا به او دادهاند اما مگر به خرج رهبر عقیدتی و
«کانال» او میرود . مرغشان یک پا دارد که ایوب مزدور است و در ایران و به «آرشیو»
وزارت اطلاعات هم دسترسی دارد. با این حال ایوب نظام آبادی خسته و ناامید خطاب به
او میگوید «آخر این که زنده باد تو و امثال تو»
ایوب نظام آبادی گفت...
«سلام: کانال عزیز،
من یک مورد از مسایلی را که گفتی برایت می نویسم . مسئله جنسی از ناجوانمردانه
ترین تهمتهایی است که به این زنان می زنند و من خودم شک ندارم که تمامی این ها
چرند است. دست نویسنده ای که می گوید خود م شاهد بوده ام و در آینده در مقاله
دیگری خواهم آورد را چگونه رو خواهی کرد ؟ غیر از آنکه گریبان او را بچسبی و بگویی
که مچ تو را اینگونه باز می کنیم که دروغ گفتی و هیچ چز از اینگونه مهملات را
ندیده ای و دروغ می گویی . اینها هستند که این جفنگ را می گویند و فلنگ را می
بندند. کجای این کار ایراد دارد؟ من نباید بگویم که از خود نوشته های بتول سلطانی
می توان فهمید که تمامی اینها چرند است و نشانه بی حیایی و ناجوانمردی شما؟ البته
به شرطی که تمامی نوشته های بتول را از ابتدا بخوانی و تمام تناقضات آن را دنبال
کنی.
راستی اگر حرف تو در باره من درست باشد ، برخورد دو سه نفر که از مغز علیلشان هر چه در آمد نثار من می کنند را چگونه توجیه می کنی؟ در ضمن چرا می گویی که من در ایران هستم ؟و اساسأ ایراد آن چیست؟ نکته دیگر اینکه به من می گویند که آدم بیکاری هستم که اینطور نیست و کاملأ اشتباه می کنند. آخر اینکه زنده باد تو و امثال تو.»
«ایوب
نظامآبادی» اگر اندکی درایت و شعور میداشت و از آموزههای «روانشناسی» بهره میبرد
به سادگی متوجه میشد که با چه جریان خطرناکی روبروست و شهادت افراد در مورد روابط
موجود در «اشرف» و «لیبرتی» تا کجا واقعی است. او به هرکس شک و تردیدی داشته باشد
لااقل به خودش و انگیزههایش شکی ندارد. از این گذشته بایستی به شانسی که دارد
ببالد چرا که اگر در مناسبات مجاهدین میبود موضوع به چند تا کامنت و مقداری تهدید
و اتهام ختم نمی شد و ایشان میبایستی در نشستهای طعمه و سلولهای انفرادی و ...
به خط و زبان خود اعتراف میکرد که مزدور رژیم بوده است و با یونسی نرد عشق میباخته
و برای توطئه علیه جان «شیر همیشه بیدار» و «مهر تابان» به عراق آمده است.
اما موضوع
وقتی به مقالهی ایرج مصداقی راجع به فرار رهبری عقیدتی مجاهدین در بزنگاهها و
ضعف او در جریان بازجوییهای ساواک و قهرمانسازی کاذب از او میرسد «کانال
هواشناسی» مجاهدین یک باره زنجیر پاره کرده و او را تهدید به «سوژه عملیاتی» شدن
میکند و ...
«جالب است، يك مشت سوسول واويلا إثبات خيانت مسعود در پيش از
انقلاب را دارند با تاخير فاز. كل وجود سياسى اين وا داده ها از مبارزه در مجاهدين
خلاصه مى شود و رهبرى آن. بدون آن يك رد عملى مبارزاتى از اينها بر عليه امام أمت
اوباش عربده كش لمپن پيدا نمى كنيد. تا مى توانيد بتازيد كه تيغ هاى شما برنده تر
از خنجر امام گور به گور شده و أمت اسلام عزيز نيست. حرف آخر را در صحنه نبرد
نيروى سازمان و هواداران آن مى زنند و نه چند سوسول نادم و هواداران نادمين. اين
نقل قولها هم چيزى از جايگاه مسعود و ياران قهرمانش بخصوص زنان قهرمان مجاهد كم
نمى كند و در اين دوران سخت محاصره و هجمه دشمن خون ريز اوج صلابت و ذكاوت رهبرى
او را بنمايش مى گذارد. به كورى چشم ارازل لمپن امام جانيان كه دو نسل را به محراب
خون كشانده، فرمانده و سرور مجاهدين ، مريم ، كه صفى از پولاد در حراست از مسعود
مقابل هر قمه به دست امام أمت كشيده، خود تيزترين شمشير حرمت انسان مقابل دشمن
است.
آخر خط است و حرفهاى خاله زنكى در خانه هفت خط بوقلمون صفت بهروز ع
( ب سابق) در واشنگتن دردى از شما كم نمى كند. شب دراز و قلندر بيدار. تا ميتوانىد
پشت اين و آن فرد و سابقه آنها قايم شويد و يا از آن سابقه مثل زالو سو استفاده
كنيد.
هر انكس كه در ماشين گشت نشسته و همكارى اطلاعاتى براى شكار
همرزمان خود كرده اسمش ضعف نيست خيانت است و در صحنه درگيرى مانند مابقى جانيان
سوژه عملياتى و در فرداى ايران آزاد محاكمه. تلاش براى يكى كردن دادن اطلاعات سوخته
با نسو خته كار نخواهند كرد.
مسعود به اتفاق ، ٤٣ سال از آنزمان ، اين سازمان را رهبرى نكرده
وگرنه تو اينقدر كينه با خود حمل نمى كردى. عدم ترديدهاى تو بدرد عطارى بتول
سلطانى مى خورد كه نام بردى. شما زن مجاهد خلق را كه مى بينيد در هفت سوراخ قايم
مى شويد، شانس آوردى با اين جيرجيركهاى دور و بر خود كه با اين زنان مجاهد قهرمان
در صحنه عملياتى روبرو نشدى.
كمى تحمل كنيد شرايط ليبرتى امسال به سرانجام برسد آنوقت همه شما
را جارو خواهيم كرد همانطور كه قبل از شماها را در زمان خودش جارو كرديم. تا مى
توانيد جيغ بنفش بكشيد و هارت و پورت كنيد.
سوسولهاى بزدل بى مايه نادم
كانال هواشناسى»
مشکل
«کانال هواشناسی» مجاهدین در اینجاست که قیاس به نفس میکند و فکر میکند با این
تهدیدات آبکی و «دور علی گلابی» برداشتنها و دلداری به خود دادنها من یا امثال
من صحنه را خالی میکنیم.
ایرج
مصداقی ۳ دیماه ۱۳۹۳
۱ نظر:
با سلام
جناب مصداقی عزیز آیا امکان ندارد حمله به ایوب و جواب او تنها سیاه بازی باشد برای ارعاب دیگران و یا به منظور اهدافی دیگر که روشن خواهد شد؟ مثلا اینکه تاریخ مصرف یا ماموریت تیمی با نام او به پایان رسیده و دلیلی برای بیرون بردن او از صحنه مهیا شود؟ شاید احساس شده است که دافعه حضور این نام بیش از جاذبه اش است؟ و یا اینکه گافهایی داده شده است نظیر اینکه ما همه آرشیو سایت را در یک و نیم سال گذشته داریم. خب یک فرد آرشیو کامنتهای نویسندگان یک سایت و ارتباط آنها به هم به چه کارش می آید. نه روزنامه نگار است نه فعال سیاسی. نه به قول خودش هوادار است و نه عضو. با توجه به ساعتهایی که ایوب کامنت می گذارد و البته تغییر ادبیات نوشتاری مشهود در کامنتهای منتسب به او و البته رفرنس دادن به نوشته های دیگران در حجم وسیع (تهیه آرشیو) به نظرم او نمی تواند یک نفر باشد. البته نگاه و نظر شما بسیار قابل تامل است.
ارسال یک نظر