چهارشنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۹۲

متن استعفا نامه محمدرضا روحانی و کریم قصیم از شورای ملی مقاومت ملی ایران

متن استعفا نامه محمدرضا روحانی و کریم قصیم از شورای ملی مقاومت ملی ایران
کريم قصيم
15 خرداد 1392 , توسط دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران تقديم مي شود
حضور محترم خانم مريم رجوي و آقاي مسعود رجوي,
با سلام و به نام آزادي
استعفاي خود را از عضويّت در شوراي ملي مقاومت و مسئوليتهاي محوله اعلام مي داريم.
توضيحي كوتاه براي عموم
بيش از نيم قرن در داخل و خارج ايران , درسفر و حضر , و روزگار تبعيد   با آزاديخواهان و كوشندگان راه آزادي ايران , از خانواده هاي سياسي گوناگون , افتخار همراهي و همرزمي داشته ايم.
نزديكي ما با سازمان مجاهدين خلق ايران از بيش از 34 سال پيش( 14 اسفند 1357 ) بر مزار دكتر مصدق آغاز شد. بعدها , از  نيمه سال 60  با عضويّت در رزمنده ترين اتئلاف سياسي و لائيك تاريخ ميهنمان , همكاري و اتحاد عمل سياسي تا امروز ادامه يافت .
طيّ اين سه دهه پر فراز و نشيب و بسيار دشوار , پيوسته وظائف و الزاماتي را كه طبق مقررّات  پذيرفته بوديم , وجداناً در حدّ امكان انجام داديم و به دستاوردهاي مشترك افتخار مي كنيم. از جمله اينها : افشاي جنگ طلبي خميني , تدوين و تصويب و تبليغ طرحهاي« صلح» , « جدايي دين از دولت» , « آزاديها و حقوق زنان» , « خودمختاري كردستان...» , همچنين افشاي پروژه اتمي پنهاني رژيم توسط سازمان مجاهدين خلق و شورا , مشاركت مداوم در انواع آكسيونها و رسانه هاي مقاومت براي پيشبرد جنگ سياسي عليه دشمن ضد بشري , مشاركت در  تلاش عظيم براي حصول قريب 60 قطعنامه ملل متحد در محكوميّت رژيم به خاطر نقض حقوق بشر مردم ايران , تأسيس كميسيون محيط زيست شورا (1372) و بيست سال ادامه فعاليّت آن ,كه در نوع خود بين احزاب سياسي و اپوزيسيون هاي ممالك همتراز بي مانند بوده و..... و..... و سرانجام تصويب «طرح جبهه همبستگي ملي», كه دريغا تا كنون كامياب نشده است...
در واقع حتي  فهرست كردن فعاليتهاي شورا طي اين سه دهه –  كه ما دو رهروي كاروانش بوده ايم -  از امكان و حوصله اين مختصر خارج است. دوست و دشمن اذعان داشته اند كه اين ائتلاف , برغم همه ترورهاي فيزيكي و انواع  توطئه هاي رژيم و قدرتهاي بزرگ ... , و وجود دايمي فشارهاي گوناگون كه بر همه كوشندگانش  از جمله بر ما رفته , با همه ي افت و خيزهاي سياسي , اشتباهات  و كم و كاستيها , آري  جدّيترين و قدرتمندترين ائتلاف فعال عليه ارتجاع و استبداد مذهبي حاكم بر ايران بوده است.
 در عين حال ما هميشه , به خصوص طيّ دهه اخير و بيشتر در چهارسال گذشته , در مورد تنظيم روابط دروني , روشهاي برخورد به اشتباهات , فقدان پاسخگويي مناسب , نوع واكنش به انتقاد و منتقدان درون و بيرون شورا , شيوه تصميم گيري , همچنين  چگونگي طرح و بحث تحليلهاي اساسي و رويكردهاي مبرم پيشنهادي و ..... با دشواريهاي گوناگون و فزاينده مواجه بوده ايم . طي ساليان دراز به سبب لاينحل ماندن تناقضات و افزايش و تراكم مشكلات جديد صبر و حوصله ما هم تحليل رفته است.
ما برحسب وظيفه ملي و مبارزاتي به طور مداوم و در محورهاي گوناگون پيشنهاد گشايش ديدگاهها , دگرگوني و شفافيّت سياستها  و كاربرد روشهاي علمي و كارآمد  ارائه كرده ايم كه به اختصار اشاره مي كنيم:
اجتماعي
 گشايش ارتباطات و تماس  معطوف به محيط زندگي سياسي , فرهنگي , هنري , رسانه اي , مدارس فارسي و.... حوزه جمعيّت 5 ميليوني ايرانيان خارج كشور , توجه بيش از پيش در  برنامه ريزي سياسي و تبليغاتي بر فعاليّتهاي اقشار و طبقات و گروههاي تحت ستم در داخل و كوشش مستمر  جهت رساندن صداي آنها به سازمانها و نهادهاي بين المللي (سنديكاها, نهادهاي حقوق بشري, و....) و جلب پشتيباني جهاني براي حمايت از پيكار آنان  با سمتگيري در جهت قيام و سرنگوني رژيم جبار حاكم. تماس گسترده با انجمنهاي زندانيان سياسي, پناهندگي و كمپها
رسانه ها و تبليغات
بحث و ايجاد تحوّل در سياستگذاري رسانه اي برحسب ميزانهاي علمي و تخصصي , تغيير در محتوا و شكل رسانه هاي مقاومت برپايه  معيارهاي حقوق بشري و لاييك( في المثل برابري حضور زن و مرد در برنامه هاي ورزشي تلويزيوني) , پيش گرفتن سياست حضور و ارائه مواضع مقاومت در كليه رسانه هاي فارسي زبان – اعم از ايراني (غيررژيمي) و بين المللي ( كه روزانه رويهم دهها ميليون شنونده و بيننده ايراني دارند) , دعوت از شخصيتهاي سياسي و فرهنگي و هنري و ژورناليستي نامدار  سرنگوني طلب به رسانه ها و برنامه هاي مقاومت , فراهم آوردن فرصت چالش فكري و تبادل نظر , مباحثه و تعاطي بين گفتمانهاي گوناكون سرنگوني طلب .......
رويكرد سياسي و فرهنگي نسبت به ديگران ( ايراني و منطقه اي)
كوشش به همزيستي فعال و ايجاد حسن تفاهم و تقويت ارتباطات مبارزاتي با كليه سازمانها و احزاب مترقي و انقلابي ضد رژيم( درهراندازه و حدّي كه هستند) , به ويژه تجديد ارتباط با سازمانها و احزاب كردستان ايران , توجه به شخصيتهاي فرهنگي , هنري و مفاخر ادبي ايران و دعوت از آنان به نشستها و ميهمانيها ( نوروز و...) و البته به آكسيونهاي سياسي و غيره. با استمرار در چنين رويكردي است كه در غربت احساس تعلق به جمع تقويت و فضاي حيات سياسي مشترك سرنگوني طلبان شادابتر مي شود. ديوار كشيدن به دور خود , سخن نگفتن با ديگر ايرانيان و رويگرداندن از « عروسي و عزا » ي هموطنان راهكار انقباضي است و بس. به دوران انقلاب بهمن بنگريد , به تحولات دگرگونساز سه دهه اخير مراجعه كنيد  : در «سال سرنگوني» رويكرد انبساطي در دستور قرار مي گيرد. اين يك قاعده قديمي جنبشها و سازمانهاي مردمي  به ويژه در عصر انترنت و گسترش عمومي آگاهيهاست.
اما در مورد ايجاد رابطه و رايزني , دعوت و همنشيني با سازمانها , گروهها و نيروهاي ايدئولوژيك و نظامي- سياسي فعال در منطقه , يعني انواع « اپوزيسيون» ديكتاتوريهاي منطقه, ما بارها به دقت و احتياط توصيه كرده ايم . لزوم شناخت و انتخاب شريك مناسب درسي است كه طي دهسال اخير به دفعات در عراق و انبوه گروهها و اشخاصي كه به اشرف  آمدند و رفتند تجربه شده است. ما بارها و به موقع هشدار داده ايم. تجربه «خميني در پاريس» يادمان نرود.  مصر كنوني كه جلوي چشم همه است. بارها به مجاهدين گفته ايم كه در صحنه سوريه نيز « اپوزيسيونهايي» به غايت ارتجاعي و ... كنار ديگران عليه ديكتاتور خونريز دمشق فعالند. بايد احتياط كرد و متمايز موضع گرفت.  آنهايي كه به صراحت خواهان دموكراسي و جدايي دين از دولت نباشند به يقين صرفاً مصرف كننده دوستي آزاديخواهان خواهند بود !
................................
باري , ما در چهارسال گذشته نه تنها در هيچيك از محورهاي فوق گشايش و اصلاحي نديديم بلكه دردمندانه شاهد انقباض و تكرار اشتباهات نيز بوده ايم....
 ادامه مطالبات اصلاحي فوق گاه حتي موجب خشم دوستان مجاهد و طبعاً عذاب ما بوده است.  به ويژه كه همزمان به پرسشهاي مصرّانه افكار عمومي  و مسائل مطروحه نيز پاسخ شايسته داده نمي شد.
لازم به يادآوري است كه ما , درست يا نادرست , بحث و بررسي مشكلات را به خارج شورا نمي كشانديم. مي كوشيديم سربسته و درخود , هنگام جلسات بزرگ , بيشتر در نشستهاي محدود ولي رسمي , پيشنهادهاي مشخصي براي موضوعات مورد اختلاف عرضه كنيم. به عنوان مثال در باره سياست تبليغاتي سيما و سايت...  يا به تكرار در باب پشتيباني از پيكار اقشار گوناگون اجتماعي , فرهنگي و اقليتهاي مذهبي ايران.... خلاصه , لزوم پيروي از رويكردي اجتماعي در خدمت چشم انداز قيام و ...... ما هميشه طرفدار جدّي اقدام در جهت حفظ و اعتلاي جنبش مردم بوده ايم و تشكيلات شورا را اساساً براي پيشبرد اين مهم لازم مي دانيم. از ديدگاه ما برانگيختن و اعتلاي جنبش الويّت داشته است....
 از ميان مسائل بيشمار و موضوعات مورد اختلاف , «جبهه همبستگي ملي» براي ما اهميّت خاصي داشته و بارها به جدّي گرفتن الزامات تحقق اين طرح توجه داده ايم:  مدنظرقرار دادن جامعه ايراني خارج , درانداختن طرحي نو و تدبيري براي رفع موانع تماس , احياء و ارتقاء اعتماد و سپس اقدام به دعوت جدّي  از واحدهاي گوناگون و پرشمار فرهنگي, هنري , اجتماعي . كلاً تلاش براي تدارك مقدماتي و الزامات اوليّه جبهه همبستگي .... چرا كه رژيم حاكم دشمن سياسي و فرهنگي مشتركمان بوده و هست.....  ولي افسوس. در اين مورد حتي يك قدم مثبت كه توفيقي به حساب آيد و اميدي براي ادامه كار و كوشش ما شود  ديده نشد.
بدون ترديد دفع توطئه هاي مداوم رژيم و  ضربات پي درپي سياست مماشات توسط « ارباب بي مروت دنيا», همچنان كه گرفتاريهاي چهارساله اخير ناشي از  وضعيت بحراني ساكنان اشرف و بعد هم ”ليبرتي” , خواهي نخواهي بخش اعظم انرژي مسئولان و به ويژه وقت خانم رجوي را به خود اختصاص داده اند. ما هم پيوسته به همين دليل دندان به جگر گذاشته و صبر پيشه مي كرديم  بدون اين كه مأيوس شويم. اما آشكارا تعارضي هم وجود داشته است: مسئولان شورا  طرح جبهه همبستگي ملي را منتفي اعلام نكرده اند, گاه حتي خود آقاي رجوي به آن توجه مي دهند, اما عمل و اقدام مشخص؟ در واقع نه تنها به پرسشهاي مربوط به جنبه هاي  تبليغي و رويكردهاي لازم عملي روي خوش نشان نداده اند, برعكس, ....حتي حاضر نشده اند بين نام و شكل/ محتواي سايت «همبستگي ملي» دستكم تناسبي منطقي برقرار كنند. همين تعارض ديرينه در مورد عنوان «سيماي آزادي - تلويزيون ملي ايران» نيز سئوالي بي جواب مانده است! .....

اينها نمونه هايي از انبوه مشكلات سالهاي اخيرمان بوده اند.... در ماههاي اخير كه انواع معضلات جديد به دشواريهاي پيشين افزوده شده است:
-        افشاي مسائل شخصي و تعرض غيرقابل دفاع و علني چند ماه پيش به موضوعي كه درحوزه حقوق بشر افراد قرار دارد.
-        پيامهاي (نصيحت و انذار !) آقاي رجوي خطاب به سران غالب و مغلوب رژيم ولايت فقيه!
-        مداخله دادن مكرر و بي وجه كميسيونها و دبيرخانه شوراي ملي مقاومت در مسائل , و بعضاً مشاجراتي , كه آشكارا به ايدئولوژي و تشكيلات و .... سازمان مجاهدين خلق مربوط بوده اند....
ما نمي توانيم با اين كارها و رويكردها موافق باشيم.  مي رويم , چون ديگر نارضايتي و نداي اعتراضِ شأن و وجدانمان  بر سكوت و صبرمان چيره شده. نمي توانيم در پيشگاه ملت ايران و افكار عمومي و تاريخ / به عبارت ديگر نزد وجدان خويش  پاسخگوي سياستها , رويكردها , كنش و واكنشهايي باشيم كه در بحث , تصميم و اجراي آنها مشاركتي نداشته ايم.
در پايان بر نكات زير تآكيد داريم:
-        ما درحدّ توان خويش از حق حيات و آزاديهاي اساسي هموطنانمان در خانه خود ساخته شان اشرف و همچنين ”ليبرتي” (كه آشكارا در بازداشت غيرقانوني و بي سلاح درمعرض كشتار قراردارند) قاطعانه دفاع مي كنيم.
-        همچنان خواستار و كوشنده راه سرنگوني تماميّت رژيم و برچيدن بساط جبارّيت حاكم بر ايران هستيم. و براي ايجاد شرايطي كه اعمال اراده ي آزاد ملت ايران را هموار سازد  تا آخر ايستاده ايم . 
-        در برابر خاطره شكوهمند دهها هزار جانباختة راه آزادي و رنج و شكنج همه زندانيان سياسي سر تعظيم فرود مي آوريم و در پيشگاه ملت ايران با آنان تجديد عهد مي كنيم. 
در اين جا از خانم رجوي و دبيرخانه شورا محترمانه خداحافظي مي كنيم . از دور روي ديگر همراهان ديرينه را مي بوسيم و با مهر و دوستي بدرود مي گوئيم.
   زنده باد آزادي      نابود باد رژيم ولايت مطلقه فقيه        برقرار باد جمهوري ايراني
   ( بر  پايه  دموكراسي پارلماني      ,     لائيسيته    و   حقوق بشر)

محمد رضا روحاني         كريم قصيم

۲۵ نظر:

حنیف حیدرنژاد گفت...

تصمیمی قابل تقدیر، اگر چه با تاخیر بسیار
در نهایت احترام باید تاکید کرد که متن تنظیم شده بسیار کلی است و وارد جزئیات نشده است. اگر چه خویشتنداری آقایان روحانی و قصیم در سخن گفتن از مسائل داخلی سازمان مجاهدین خلق قابل درک است، اما انتظار آن است که در مورد اعتراض خودشان در باره روش های غیر دمکراتیک حاکم بر شورا، نحوه تصمیم گیری ها، تعیین و تغییر اولویتها، دخالت در امور کمیسیونها و یا دخالت دادن کمیسیون ها در دنباله روی از مسائل مربوط به جداشدگان و منتقدین از سازمان مجاهدین خلق و نیز در مورد حمله و توهین و اتهام زنی بی اساس به این افراد صریح تر، شفاف تر و مشخص تر سخن بگویند و بالاخره نقش رهبری خودکامه آقای مسعود رجوی در ایجاد این وضعیت را توضیح دهند.

ناشناس گفت...

این اسماعیل و ایرج ورپریده آخرش کار خودشون و کردن. معلوم شد که اطلاعات رژیم زیر پای آقایان روحانی و قصیم را هم جارو کردند. با این حال، به همۀ این آقایان نا محترم میگویم که کور خوندید، شیر همیشه بیدار خودش میدونه که چطوری پتۀ همۀ شما رو روی آب بندازه. فکر کردین که همینجوری میتونین به هند و سنگاپور سفر کنین و بعد برای مقاومت لغز دموکراسی بخونین. آقای قصیم یادتون باشه که شما نمک این مقاومت را خوردید و نمکدان شکستید. آقای روحانی شما هم یادتون باشه که چقدر التماس کردین تا شما را به شورا راه دادند. باشه به هم می‌رسیم. شما بالا برین پائین بیاین دستتون با وزارت اطلاعات توی یک کاسه است. همین. سرباز مسعود و مریم.

ناشناس گفت...

بعد از آنکه « محسن رضایی» (حبیب) و امثال او در رهبری مجاهدین، نامه سرگشاده ایرج مصداقی به مسعود رجوی را عملي بي شرمانه و گستاخانه، کينه توزي از جنس کينه پاسداران و برازنده ي اعوان و انصار رژيم آخوندي تعبیر نمودند، خیال برشان داشت همه گوش بفرمان در دستگاه آنان رفته و این قضاوت سخیف را تکرار می‌کنند که نامه مزبور (گزارش ۹۲) انجام وظیفه در امتداد چشمک و چراغي آشکار به رژيم ولايت و در راستاي اهداف وزارت اطلاعات رژيم آخوندي و مزدوري است!
چند تن از مریدان با «نوشته ها و اشعار بسیار متین و وزین» به صحنه آمدند اما آنها که (محسن رضایی و همکارانش می خواستند) با قضاوتهای ناسنجیده رهبری مجاهدین (از جمله در مورد نامه ایرج مصداقی و پرسش اسماعیل وفا یغمائی) کنار نیآمدند. آنان به درستی نمی‌خواستند پاسخگوي سياستها، رويكردها و كنش و واكنشهايي باشند كه در بحث, تصميم و اجراي آنها مشاركت نداشته‌اند.
...
برای خنثی کردن این «اتفاق نامیمون» (کنار نیامدن آقایان روحانی و قصیم با خواست از مابهتران) «بیانیه جمعی زندانیان از بند رسته» عَلم شد.
با تصور و تبلیغ اینکه در این شرایط هر اعتراضی در راستاي اهداف وزارت اطلاعات رژيم آخوندي و مزدوري است! و...و... «بیانیه جمعی زندانیان از بند رسته» عَلم شد و در ماده ۶ آن به اعتراض فوق هم گوشه زدند.
در ماده ۶ بیانیه فوق، با اشاره به اینکه امثال ایرج مصداقی در راستاي منافع رژيم قدم بر می‌دارند و افشاگری علیه آنها وظيفه مبرم هر انسان با شرفي است، سکوت در مقابل «وادادگي» را محکوم کردند.
از همین بند ۶ هم می شد فهمید که در شورای ملی مقاومت کسانی ساز اعتراض زده اند. اعتراضی که متاسفانه رهبری متکبر مجاهدین از مدتها پیش زمینه اش را فراهم نمود و خودشان مسبب آن بوده و هستند.

ناشناس گفت...

Vaghti etlaeieh jamei az zendanianeh az ban rasteh ra didam
Dar délam khoon gristam
Va bar vejananeh n'a dashtehshan tof andankhtam
Baazi az an ha az doostanam boodand vali
Beh vazeiateh maflooki Keh dochar shodeh And afsoos khoram
Beh anha laanat frestadam
Beh khod frooshieshan laanat frestadam
Bashad rouzi byayad Keh dar moghabeleh khalgh beh khod frooshi khod serfan barayeh gereftaneh yek madal pasokh begooyand
Ba drood beh 2 shaksiyateh ba sharaf
Aghayaneh ghasim va rohani
In matlabeh kootah ra beh payan miresanam
Siroos

ناشناس گفت...

درود بر انسانهای شریف و آزاده محمد رضا روحانی و کریم قصیم
ببینید مجاهدین چه می کنند که کاسه صبر این دو بزرگوار را هم لبریز کردند.
تجربه نشان داده است که مجاهدین به مجیزگو نیاز ذارنذ نه به انسان های شریف و آزاده. بارها در سازمان از مسئولین سازمان و حتی همین محسن رضایی که با شورایی ها کار می کند شنیدم که اعضای مستقل شورا را مفت خور خطاب می کردند.حتی هنرمندانی که به مقاومت پیوسته بودند نیز از این قاعده مستثنی نبودند.ان موقع که اوج پیوستن هنرمندان به مقاومت بود مسعود رجوی در نشتی گفت من هنرمندو ترانه می خوام چکار. من هدفم بردن مریم به تهران است.<مریم هم که تنها هدفش رهبر شدن مسعود است)
یا در زمانی که نشریه ایران زمین حسابی در بین مردم جا باز کرد وحشت مسعود رجوی را فرا گرفت که مبادا قدرت ازدست مجاهدین در برود و به همین خاطر مسعود در نشستی گفت من نشریه ایران زمینی که در هر صفحه اولش عکس مریم نباشد را نمی خواهم و بعد هم آن را تعطیل کردند مثل خمینی که گفت من آیندگان نمی خوانم و چه بلایی سر روزنامه آیندگان و سایرروزنامه های مستقل آمد.
(یک اشرفی سابق از آلمان)

ناشناس گفت...

[b]امام زمان :
بگو اين ميمونها را از قم بيرون بريزن.(خاتمی و مهاجراني و عبدالله نوري)[/b]

http://www.dailylink.ir/news.php?link=33618

ناشناس گفت...

[b]امام زمان :
بگو اين ميمونها را از قم بيرون بريزن.(خاتمی و مهاجراني و عبدالله نوري)[/b]

http://www.dailylink.ir/news.php?link=33618

ناشناس گفت...

اظهار نظر شخصی موسوم به سرباز مسعود و مریم در این صفحه نشان از سوءاستفادۀ سربازان بدنام از وقایع رخداده می باشد. دوستان و هواداران مقاومت نباید در اینگونه دامها اسیر و با مزدوران وزارت اطلاعات آخوندی همراهی نمایند. زحمت و کوشش آقایان دکتر قصیم و محمد رضایی روحانی،حتی پس از جدایی از شورا همچنان مورد تقدیر بوده و جای سپاس فراوان دارد.

نابود باد حکومت دجّالان

ناشناس گفت...

من به عنوان یک هوادار سازمان مجاهدین اعلام میکنم که هر کسی به این دو عزیز ناسزار بگه خود رژیم هست و بس! چه به اسم مسعود و چه به اسم مریم.

شاهد گفت...

دريغا و دردا كه شورائى كه ميتوانست اميد ميهن دوستان و ازاديخواهان ايرانى باش با اشتباهات فاحش و خودسريها و دگم انديشى روزبروز اب رفت
براى اقايان قصيم و روحانى ارزوى موفقيت ميكنم و اميدوارم با كوله بار تجربه ساليان در جهت تشكيل آلترناتيوى بواقع دموكراتيك تلاش كنند.
اين ارزوئى است و خواسته اى از همه كسانيكه در اين سالها رنج مبارزه با هيولاى استبداد دينى در ايران را بجان خريدند و از پاى ننشستند.
اقايان وفا يغمائى و مصداقى و خيليهاى ديگر ميتوانند دست بكار شوند و كارى كنند كارستان.
بايد توجه داشت كه يكى از دلائلى كه مجاهدين را به اينجا رساند ان بود كه در مبارزه با حاكميت دست بالا را داشتند و اساسا ديگران بحساب نميامدند. اكنون ميتوان حركتى ملى براه انداخت شايد درسى باشد براى همه.

Unknown گفت...

این حرف دل من که یکسال است از مجاهدین جدا شده ام هست بارها و بارها نامه نوشتم شخصا به شخص رجوی .......... و بااینکه از هردو هجوم به اشرف داغ گلوله بربدن دارم و نیاز به عمل جراحی داشتم حکم اخراج را جلویم گذاشتند و اگر سازمان ملل نبود معلوم نبود که سرنوشتم به کجا کشیده میشد

Unknown گفت...

این حرف دل من که یکسال است از مجاهدین جدا شده ام هست بارها و بارها نامه نوشتم شخصا به شخص رجوی .......... و بااینکه از هردو هجوم به اشرف داغ گلوله بربدن دارم و نیاز به عمل جراحی داشتم حکم اخراج را جلویم گذاشتند و اگر سازمان ملل نبود معلوم نبود که سرنوشتم به کجا کشیده میشد

ناشناس گفت...

دقیقا انها حق داشتند استعفا بدهند و این از ظرفیت و پتانسیل مجاهدین و شورا هست که هر کس در هر مقطیمیتنواند استعفا کند ما اقای کریم قصیم و روحانی را دوست داشتیم و به انها احترام خواهیم گذاشت و به تصمیشون هم احترام میگذاریم موفق باشید

ناشناس گفت...

که شهر بی کلانتر شده پس مثل غورباغه هفتیر کش شدند کسانی که سنشان بالای ۴۰ یا ۵۰ سال است و دیده و شنیدهاند و کسانی که با سن کمتر خواندهاند میدانند که بعد ا ضربه اپورتونیتها به مجاهدین و حتی بعد از انقلاب عدهای از نفرات سابق مجاهدین در همکاری مستقیم با ساواک شاه و وزارت اطلاعات اخوندی گفتند برای نابودی مجاهدین زدن و جدا کردن بدنه و نفرات کار ساز نیست باید سر را زد پس دست به کار ساخت گروه و سازمانهای دروغین و مجازی تحط نام راهیان راه حنیف و بعد از انقلاب راهیان راه موسی زدند بهاین مضمون که بنیان گزاران مجاهدین افراد پاک سالم و انقلابی بودند ولی مسعود رجوی که رهبری مجاهدین را به عهده گرفته فردی فاسد قدرت طلب و دیکتاتوری است که مجاهدین را به انحراف برده، و بدنام کرده و با عملکرد خود سرانجام به نابودی کشانده و متلاشی میکند بدین جهت این رهبری نا صالح و بد نام باید تصفیه شده و کنار گذاشته شود و رهبر یا شورای رهبری صالحی انتخاب شود قصد البته صلاح مجاهدین نیست بلکه ایجاد شبهه در مجاهدین و در نهایت شقه وانشعاب در ان وبعد جدایی افراد و سازمانهای مستقل عضو شورای ملی مقاومت مثل مهدی سامع و سازمان چریکهای فدایی خلق و کریم قصیم و دکتر روحانی و........ است باند مصداقی متشکل از خودش و ماموری با نام مستعار هم نشین بهار و اسماعیل وفا یغمایی ، ان شاعر در هم شکسته و سایت دیگاه و علی ناظر و چند گمنام و بد نام و کمنام دیگر دور هم جمع شدند و به این نتیجه رسیدند که اینک زمان حمله اصلی با زبان و قلم منتقد خودیو متلاشی کردن و انشعاب ایجاد کردن دران فرا رسیده چون رهبر مقاومت در صحنه حضور فیزیکی ندارد ، ارتش خلع سلاح شده ، اشرف را دیگر ندارد و عده ای دچار تناقض و خستگی شده ، توان مبارزه را از دست داد...

ناشناس گفت...

وان مبارزه را از دست داده و بریدهاند در خارج هم هواداران با کلی مشکل ، تناقض و پرسشهای پاسخ نداده مواجه اند پس تا تنور گرم است زمانگشاد نامه و زدن سر و ریشه فرا رسیده غافل از اینکه در کل تحلی یلشان اشتباه استانگار تو با اشاره به درخت چنار بگویی این درخت البالوی بدی است چرا که اصلا این درخت البالو نیست بلکه چنار است این خزعبلات هم تحط نام گشاد نامه احتیاج به پاسخگویی ندارد چون سراسر دروغ افترا در جهت شیطان سازی و متلاشی کردن است باقی گشاد نامه هم بیشتر به تعارف میماند و محفل و حرفهای خاله زنکی ، که اگر تلوزیون رژیم و سایتهای زنجیرهای وزارت اطلاعاترا مشاهده کرده باشید شسته و رفته تر از مصداقی نوشته و میگویند و وی احتیاج نداشت با بدن بیمار و تب دار ۸ روز به خود زحمت داده و گشاد نامه بنویسدمیتوانست و شاید هم با مراجعه به انجا و کپی کردن ان خزعبلات انها را در سایت خود بچسباند این پایان ماجرا نیست، گفتگو ایین درویشی نبود ور نه با تو ماجراها داشتیم.

ناشناس گفت...

اما با جوابیهای قاطع و روشنگرانه و با مرز بندی قاطع با رژیم جواب مصداقی و هم نشین شیطان و دیگر طعمه های وزارت اطلا عات داده شد و نقشه رژیم پسندانه و همسو با واواک اخوندی نقش بر اب شد ، باز میگویم هیچ مجاهد و هوادار مقا ومت عکس رهبری سازمان و شخص رجوی را در ماه نمیبیند و مجاهدین و مقاومت و رهبری ان را چون در حال مبارزه با خونخار ترین رژیم تاریخ معاصر است نادیده نگرفته و حتما انتقادات خود را در چهار چوب نیروهای درون مقاومت و نیروی درون خلق بیان میکند ما بارها رهبری مقاومت و مجاهدین خلق و شخص مسعود رجوی را در ضمیر خود به دادگاه کشانده و محاکمه کردهایم و خوشبختانه با توجه به بعضی از سهوها و اشتبا هات در مسایل اجرایی پاک و مطهرخارج شده و سپس به وی اطمینان کرده و رهبریش را پذیرفته ایمچون خیانت به ارمان مردم نکرد از روز اول گفت سرنگونی ، سر نگونی سرنگونی خیانت در این زمان ان است که از موضع اپورتونیستی با رژیم سازش کرده یا حد اقل با بخشی از ان به ضرر خلق به تفاهم برسی

ناشناس گفت...

اقای مصداقی و شرکا وباندشان با گشاد نامه خود بریدگی، ضعف و توبه خود از مبارزه رودر ،رو با رژیم را نشان دادند انها در یک خلسه و توهم ناشی از فردیت و خود خواهی و خود گنده بینی خودشان را در جایگاه قاضی و تصمیم گیرندگان برای خیل هواداران و اعضای مستقل شورای ملی مقاومت دانستند من از موضع کسی صحبت میکنم که مدتها با ایرج در یک سالن وحتی یک اتاق در سالن ۶ بند اموزشگاه! زندان اوین زندگی کرده میگوید حرف اصلی مصداقی این است اگر به من رهبر بگویید بهتر ازان است که به من هوادار سابق بگویید من البته در اینجا قصد موشکافی شخصیت و فردیت ایرج را ندارم ولی باید حتما به نکاتی از وضعیت وی در زندان اشاره کنم که این امر بر کسانی که او را نمیشناسند مشتبه نشود که ایراج در زندان فردی مطرح و مقاوم و به قول بچه ها سر موضع بوده و از همه جای ان انهم زیر فشار معمول و چشم بند مطلع میباشد و حتی کسانی که برای اعدام برده میشدند اگر شعری سروده بودند به وی میسپردند که وی انها را در دستشویی زندان حفظ کندو بعد از ازادی از زندان! ان هم بعد از گذشت حدود۱۰ سال از مدت زندان و زندگی در خارج یکهو به فکر ان شعرها افتاده و انها را چاپ کرده و بفروش برساند و جزو افتخارات نداشته خود محسوب کند در صورتی که اگر هم فرض کنیم این امر واقعیت داشته که نداشته این شهدا و خون پا کشان صاحب داشته و به خاطر دفاع از یک ارمان و یک سازمان به زمین ریخته پس مصداقی انها را باید به عنوان امانتدار به صاحب یا صاحبانشان پس میداد نه انکه فردی ان هم بعد از چندین سال به نفع خود مصادره کرده و با فروش انها نان بخورد، در ضمن تا انجایی که من او را دیدم فردی ارام سربه زیر و مطیع بو و هیچ ویژگی خاصی هم نداشت که درون بند مطرح باشد اگر بود که اعدام میشد هم...

ناشناس گفت...

فردی ارام سربه زیر و مطیع بو و هیچ ویژگی خاصی هم نداشت که درون بند مطرح باشد اگر بود که اعدام میشد همینطور کسانی که هم خوشبختانه اعدام نشدند معاون مسئول بند سعید بود و انگلیسی میخواند و درس هم میداد بعدهم در اثر فشار زندانبان به بند ما که معروف به بند سر موضعیها ! بود با چند نفر دیگر بچه ها را ترک کرد و به بند ۲ کارگری رفت و در کارگاه خیاطی زندان برای لاجوردی و زندان دگمهای یک قران میدوخت در موقع اعدام های سال ۶۷ هم حاضر به پذیرش ندامت و توبه شد و سر به سلامت برد، وقتی هم که به خارج امد چون در ان زمان جزء اقلیت محدود و انگشت شمار زندانیان ازاد شده و به خارج امده بود مجاهدین حلوا حلوایش کردند و برای افشا گری در مورد قتل و شکنجه و اعدام در زندان به عنوان شاهد به مجامع بین المللی معرفیش کردند این مثال در مورد مصداقی و باندش چقدر به جاست، سگ زیر سایه درخت میخوابه فکر میکنه سایه خودشه بعد دچار توهم و فردیت وخود بزرگ بینی شد و برای اینکه خودش بیشتر مطرح کنه راست و دروغ را به هم بافت و ۴ جلد که در انها محور مقاومت خودش است منتشر کرد ولی طبق سنت حسنه مجاهدین که دشمن اصلی را فراموش نمیکنند و ابروی کسی را نمیریزند مگر اینکه هم جهت با رژیم شده باشد در این مورد هم صبر پیشه کردند و حتی اجازه دادند الارقم مخالفت هواداران در تجمعات مفاومت شرکت کرده و کتاب فروشی و خاطره فروشی کند یعنی طرف ده سال زندان بوده بیست سال است داره نونش رو میخورهو همگام و هم صدا با وزارت بد نام اطلاعات اخوندی بر روی مقاومت چنگ و ناخن میکشه اما اینکه چرا ایرج دست به گشاد نامه نویسی زد خود ماجرای شیرین دیگریاست ایرج و باندش که همگی وادادگان سیاسی و البته سابقا روشنفکر هستند به این نتیجه اشتباه رسیدند که شهر بی کلان...

ناشناس گفت...

‫باند ایرج مصداقی عضو جدید گرفت و شاید مصداقیها عضو باند روحانی ،قصیم باشند هدف از روز اول متلاشی کردن مجاهدین و شورا بوده و هست چند روشنفکر بریده از خلق در یک تجمع شیطانی هدف خود را فروپاشی نرم قرار دادهاند چون جلودار و پیش مرگ یعنی مصداقیها ،همنشین شیطان و وفا یغمایی وعاطفه اقبال و علی ناظر و... افشا شدند و خط اول شکست و افشا شد نوبت به نفرات اصلی رسید یعنی قصیم و روحانی که در این شرایط حساس به کمک بیایند با ان بها نه های احمقانه که چرا گشاد نمیدهید اقای قصیم بر خلاف نظر شورا با بی.بی.سی مصاحبه میکرد و اقای روحانی هم هر کاری دلش میخواست انجام میداد یکشبه متوجه شدند مصداقی راستگو است به نظر من باند وادادگان ، بریده خاین و دشمن هستند با درجه بندی خاص خود اگر دوست بودند باید حداقل تا برگزاری اجتماع عظیم بسوی پیروزی و انتخابات کذایی رژیم صبر میکردند چیزی تغییر نمیکرد یا میگذاشتند لیبرتی و اشرف در سال سرنگونی تعین تکلیف شوند و.........سخن بسیار است باند مصداقی در کمین اعضا و هواداران مجاهدین و شورای ملی مقاومت است ، این خط است شک نکنید هدف فروپا شاندن مجاهدین و شورا تحط عنوان دوست و منتقد است........

ناشناس گفت...

امام زمان :

بگو اين ميمونها را از قم بيرون بريزند(خاتمی و مهاجراني و عبدالله نوري)

http://salehat.ir/index.php/component/content/article/97-khamenei/agha-va-mahdi/185-2013-06-05-07-12-32

ناشناس گفت...

آخه چی شد پس اون فهم وکمالت
باباگلی به جمالت
یکی از این نویسندگان شهیر که نام خودش را جمال از تهران امضا کرده!! ، «تهران»ی که البته چندان با پاریس و «اورسورواز» فاصله ندارد، در نوشته مشعشع خودشان فرموده اند:
رژیم ایرج مصداقی رابه تشکیلات (مجاهدین) در اروپا نفوذ داده بود تا او مریم رجوی را ترور کند.
...
آقا جمال! بابا گلی به جمالت...

اگر انصاف و خرد حاکم بود، نامه سرگشاده ایرج مصداقی و نیز غمنامه پر از پرسش و تامل اسماعیل، می‌توانست با پاسخهای متین و سنجیده همراه شود.
می‌توانست به زیان دشمنان آزادی مردم ایران (رژیم و نوکرانش) به همدلی و همراهی بیانجامد اما واکنش سطحی و بی مقدار کسانی را در پی داشت که پیش‌تر هم از «عفونت رنگین و همهمه ننگین» دم زدند و ساز «ماماچه پلیدک» را نواختند تا به خیال خود به مجاهدین «خدمت» کرده باشند در حالیکه به آنان ستم کردند و خیلی‌ها را به این نتیجه رساندند که برای دور نشدن از مجاهدین نباید به آنها نزدیک شد.
نوشته های گهربار امثال حمید امامقلی و زری اصفهانی و حسن حبیبی و جمشید پیمان و آقا جمال از تهرتان!! ... واقعاً خواندنی است و همه را باید قاب طلا گرفت.
راستی چقدر «کلمه» بی مقدار شده است...

ناشناس گفت...

استعفا نامه آقايان قصيم وروحاني را به دقت خواندم . همه دستاوردها و تلاشها و بازدهي نتايج كار و..ازآن اين دوبزرگ مرد شده وهمه كم وكاستي ها و مشكلات وقاف ها ونقصانها ازآن مسئول مقاومت شده است ميگويند كميسيون محيط زيست ساختيم !مي گويند درطرح صلح شركت كرديم !راست مي گوييد ولي ظاهرا درراس همه اين امور و طرحها و ايده ها ودستاوردها يك جلودار ويك پيشتازي هم بوده كه شماحتي حاضر نيستيد نامش را برده وتشكر خشك و خالي هم از او بكنيد.به قول ايراني ها نمك خورديد ونمكدان رابرسرش شكستيد .برويد به سلامت . يقه مسئول جنبش ونفراتش رانگيريد و بگذاريد مثل هميشه جنگ بي امانشان را با اين رژيم پليد وافسارگسيخته را ادامه بدهند رژيمي كه اين روزها مناظره هاي نمايش انتخاباتي به اصطلاح ! كانديداهايشان با عرض معذرت باعث تهوح هر انسان آزاديخواهي مي شود. به قول معروف مارا به خيرشما اميدي نيست ، شرمرسانيد .

ناشناس گفت...

ایرج مصداقی تواب و مزدور است من از نزیک او را می شناسم او یک روانی کامل می باشد

ناشناس سوئد

بهزاد یوسف زاده گفت...

فقط از خودم میپرسم که چطور این آقایان توانستند سی سال با مزدوران رژیم صدام سر یک میز بنشینند!

بهزاد یوسف زاده گفت...

فقط از خودم میپرسم که چطور این آقایان توانستند سی سال با مزدوران رژیم صدام سر یک میز بنشینند!