دوشنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۴

م- ت اخلاقی.عبّاس از "ملّی کشی" راحت شد

 
عبّاس از "ملّی کشی" راحت شد
زندگی وشاید بهتر است بگویم نفس کشیدن در غربت ،دور از شهر و دیار و کوچه ویاران دوران کودکی ،دور از نبودن در کنار رفته گر محلّ و معلم پیر دوران دبستان ابتدائی،دور از فریاد سبزی فروش دوره گرد محل، دور از چاله چوله های پر از خاطره خیابان یا کوچه ،وبطور خلاصه دور از همه خاطره های تلخ وشیرین محل ومحلّه ،خیلی سخت و غیر قابل تحمّل است .امّا مرگ در غربت در هنگامه ا ی که آخرین نفسها یاری میدهد تا به پرستاران وپزشکان دور وبرمان که با خلوص نیت تلاش می کنند باز هم در غربت زنده نگهمان دارند،امّا از دور وبی خبر از درد درونمان،با آخرین رمق می گوئیم "تنکیو"،بی نهایت درد آورتر است . آخر ما باززبان"وطنی" مثل چشمه سخن می گوئیم که دارای باری از عاطفه و صمیمت و خاطره است،مثلا اگر عبّاس در ایران بستری بود،حتما به پزشک و پرستار پیرامونش حتما می گفت:"مخلص همتون "دست مریزاد.
امّا ،
به عنوان یک زندانی سیاسی دهه ۱۳۶۰، دوران سیاه تر از قلب نامردان ونارفیقان،آنهائی که به این عیّار وجوانمرد وبه تمام معنا تندیسی از "مردم" با غیرت وچیز فهم کوچه وبازار محل ،برچسب مامور اطلاعات زدند،برچسبی که شایسته پیشانی برخاک افتاده خودشان در برابر مرتجع ترین شیوخ منطقه وبیرحم ترین ماموران سرویسهای اطّلاعاتی تاریخ در رفته  فرنگی است، به آنها صادقانه می گویم :
وای به حالتان،او زنده ماند و ایستاده سربلند، وشما راه می روید،نفس می کشیدو مهمانی وکنفرانس میدهید،امّا خفیف وخفّت بار شانه به شانه فقیهان بی آبروی روزگار .
 به خانواده دردکش و "آزرده در غربت" ودوستانش که نبودش دردی بر"درد غربت" آنها افزود از صمیم قلب تسلیت می گویم ،چرا که جان سپردن قناری در گوشه قفس دور از دسته های قناری در جنگل وطن بسیار درد آور است .
امّآ ،قناری زخمی وتیرخورده ما جسم را درقفس رها کرد و جان به جنگل سبز تاریخ افتخارات وطن پر کشید .
روحش شاد وسنّت جوانمردیش پایدار.
آری فی الواقع عبّاس پس از سالها درد غربت در خیابانها وکوچه ها وهمسایگانی که اصلا با آنها میانه ای ودردی وحرفی مشترک  نداشت وبرای او زندانی پس از زندان اوین وقزل بود رها شد،حقیقتا :

"عبّاس از ملّی کشی راحت شد"

م- ت اخلاقی
۲ شنبه ۲۸ در ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست: