یکشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۳

مادر جنده ؟! م.ت. اخلاقی



مادر جنده ؟!
م.ت. اخلاقی
روز ۴ شنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ برابر با ۹ آوریل ۲۰۱۴ جهت انجام کاری به مرکز شهرژنو رفته بودم،پس از اتمام کار در مسیر برگشت از راه دور یک میز کتاب همراه با چند نفر که شکل وشمایل پاسداران ریش تراشیده رژیم منحوس خمینی را داشتند نظرم را به خود جلب کرد.(رژیم امروزه جهت رد گم کردن به ماموران خود سالهاست که ریش تراشیدن را در خارج امر می کند) .
جهت کنجکاوی خود را به آن میز کتاب نزدیک کرده واز دور سرکی به آن کشیدم،مشاهده کردم که نه، رژیمی نیستند،بلکه هواداران رهبر و بانو هستند که میز کتاب پهن کرده اند،بدون هیچ صحبتی با آنها ،مشغول نگاه کردن وخواندن تیتر کتابها وجزواتی شدم که بر روی میزپهن شده بود.یکی از آنها خطاب به اینجانب گفت :
ما را می شناسید ؟
من بنا به تجربه چند ساله که از نزدیک با آنها در قرارگاه ها وپایگاه های مختلف زندگی کرده وبا رفتار واندیشه هایشان آشنا بودم وبویژه طی موضعگیریهای اخیر چند سالشان،اعتقاد تجربی خویش را به نفر مقابل بدون هیچ غزض ومرضی به شکل زیر بیان کردم :
آری شما را خوب می شناسم،همان سیستم ولی فقیه هستید ،منتها به شکل نوین ودیگری.۲یا ۳نفر آنها که صدای مرا می شنیدند ،عین پاسداران وبسیجیان بی دنده وترمز رژیم به سمت من آمده وخطاب به اینجانب که در قلب اروپا فقط نظر وبرداشت شخصی خود را با صداقت به آنها گفته بودم،با فریاد احاطه کرده وخطاب به اینجانب با دهانهای کف کرده فریاد می زدند :
"مزدور" .
نفر دیگری از آنها درست عین فالانژهای رژیم که سگ وار به رهگذر حمله کرده،داد زد که :
اگه جرئت داری بیا بریم این پشت(اشاره به خیابان کناری بود که عابر در آن کمتر بود.وادامه داد،" اگه مسلسل دستم بود الآن سوراخ سوراخت می کردم").
من خطاب به آن باند فالانژ خمینی صفت فریاد زدم که مزدور جدّ وآباداتان است،شرمتان باد هنوز آثار شکنجه های چند ساله خمینی طی سالها زندان، بر دست وپایم از بین نرفته است،چگونه با بیشرمی این واژه ها را هزینه می کنید ؟
همین اعمال ورفتار شماها هست که به مزدوران رژیم چنان فضائی داده که راحت وراست راست مثل طاووس در خیابانها رژه می روند وکسی نیست آنها را افشاء کند.شرمتان باد .
یک خانمی که همراه آنها در پشت میز ایستاده بود، گفت :
آخر شما فحش میدهید!
خطاب به ایشان گفتم :
خانم چه فحشی داده ام ؟ نظرم وبرداشتم را از اعمال واندیشه شما اعلام کرده ام.
"این در حالی بود که چند نفر آنها عین پاسداران وبسیجیان خمینی فقط نعره می کشیدند."
گفتم شما به چه حقّی به خودتان اجازه میدهید که به هر منتقدی واصلا مخالف اندیشه تان سریع مارک "مزدور" را می زنید؟
بنا به آموزشهای سازمان که جزواتش در سالهای اوّل انقلاب پخش ونشر می شد،هر واژه ای یک بار سیاسی،ایدئولوژیکی،انسانی و یاتاریخی دارد،نمی شود ونباید همینطوری واژه ها را خرج کرد عین خمینی و توله سگهایش که همه واژه ها را به لجن کشیدندواز محتوا خالی کردند.
این صحبتها را در حالی با آن خانم ویک آقای دیگر توضیح میدادم ،که چند نفر آنها مرتّب داد می ردند :
مزدور.
که منهم خطاب به آنها فریاد زدم :
شرمتان باد ،مرگ بر خامنه ای ،"ننگ بر هر چه ولایت فقیه" .
یکی از آنها فریاد زد :
مادر جنده ..........................
که خطاب به او گفتم :
بی شرف، مادر م در پشت درب زندانهای خمینی بر اثر فشار جان داد(بخوانیم کشته شد)،من مثل شماوپاسداران خمینی، بی شرم وحیا نیستم که در زندانها به ما فحش خواهر ومادر میدادند،اگر منطق دارید جوابم را بدهید وگرنه بی شرف چرا فحش خواهر ومادر میدهی ؟
در این حین به آن موجود خطاب کردم که چنانچه به این بی شرمی ادامه بدهی،پلیس را صدا خواهم زد.
در این حین آن خانم که به آن اشاره کردم گفت:
آقا ما سالهاست داریم مبارزه می کنیم،کلّی کشته داده ایم،حق با عقل جمعی است،
به او گفتم:
 نه خانم عزیز،ملّتی سال ۱۳۵۷ به دنبال خمینی حرامزاده افتادند وسی وچند سال است که کشور وملّت به چنین فلاکت ونکبتی گرفتار شده اند،آیا حق با آن حرکت یا عقل جمعی بود ؟
تازه کشته دادن،دلیل بر حقّانیت نیست،طالبان هم زیاد کشته داده است وهوادران واعضایش عملیاتهائی انجام میدهند که، آقایرهبر خوابش را هم نمی تواند ببیند.اخوان المسلمین هم چند سال است که در اکثر کشورهای مسلمان فعّال است ،آیا دلیل بر حقاّنیت آنهاست ؟
آن خانم با ناراحتی گفت:
آقا خوب بروید همه شما ها که مخالف ماهستید،یک گروه یا سازمانی بزنید.
خطاب به ایشان گفتم:
خانم به حرمتت قسم ،دیگر اعتمادی در ما نمانده،آن ذرّه اعتمادی هم که در ماها مانده بودنثار آقای رهبر وبانو کردیم،که سوزاندندش، به خاکستر کشیدندش،و به باد هوا دادند،همه چیزمان را به او دادیم،نتیجه اش این شد که می بینید(اشاره به آن ۳ یا ۴ نفر فالانژی که مرتّب خطاب به من می گفتند"مزدور") .
یک آقائی که در میان آنها آرامتر بود ، گفت :
ما جانمان را میدهیم تا مخالفمان حرفش را بزند!
در جواب به او گفتم :
بله، همینجا میشه دید! درست مثل اینکه " آخوند روحانی مدره" است،آمار اعدامهائی که هر روز در دولت این آخوند شیاد به اجرا در می آید،بیانگر همین منطق است.
سپس ادامه داد :
 آقا من معذرت میخوام ،از اینجا برید! ،زمان همه چیز را نشان خواهد داد.
که خطاب به این آقا با آرامش گفتم :
ولی تا کنون زمان نشان داده که چه کسی در حال ذوب شدن است،بنا به گفته اطّلاعیه های رسمی خود سازمان،بیش یا کمتر از 1000 نفر از درون روابط سازمان،یعنی عنصر" ناب ایدئولوژیک تشکیلاتی" به دامن رژیم رفته ومامور اطّلاعات شده اند،آیا این نشان زاینده گی است یا وارفتگی و همریشگی با رژیم،یعنی همان اصل "ولایت فقیه" ؟
بله به قول شما ،زمان همه چیز را نشان خواهد داد،ولی تاالآن زمان اینرا ثابت کرده .
وخطاب به آن بیشرم، ومابقی هوچیها گرها گفتم، باشید تا الآن پلیس را صدا بزنم ،که در وسط اروپا اینچنین توهین کرده وعربده می کشید،به پلیس زنگ زدم، امّا از آنجائی که نمی خواستم تصویر ایرانیها را بیشتر از آنچه که در دنیا خراب شده،خرابتر کنم پشیمان شدم ودرآخر کار،به پلیس گفتم که :
نیازی به آمدن نیست ومسئله حلّ شده است .
یکی از آنها به محلّی(به امکان زیاد،به پایگاهشان) در حال زنگ زدن بودکه یک مرتبه شروع به جمع آوری کتابها در ساکهائی کرده وآماده ترک محل شدند.
من دوستانه بر شانه همان آقائی که عذر خواهی کرده بود،زدم وگفتم:
 به چه حقّی می گوئید"مزدود" ؟
وبا کدام منطق واندیشه است که به یک مادر دردمند زندانی سیاسی که بر اثر فشارها ی جنایتکاران خمینی،جان داد وسالهاست که دستش از دنیا کوتاه است می گوئید :

مادر جنده ؟
بجز با همان اندیشه وتریبت ولایت فقیهی ؟

م- ت اخلاقی
پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳
10 آوریل ۲۰۱۴

۱ نظر:

ناشناس گفت...

حميد :
آدم بايد خيلي پفيوز باشد كه فكر كند تو با صداقت داري حرف ميزني عين نوشته خودت را برايت تكرار ميكنم
اولاتو هنوز ميز كتاب را از نزديك نديدي ولي از همان دور اين فحش را در ذهنت مرور كردي و مارك زدي كه (از راه دور یک میز کتاب همراه با چند نفر که شکل وشمایل پاسداران ریش تراشیده رژیم منحوس خمینی را داشتند نظرم را به خود جلب کرد) آخه اشكال تو اينه چون خودت مزدوري كلمه پاسدار را فحش نميداني و توهين به نفراتي كه بنا بر عقيده خودشان دارند كتابي ميفروشند را به ولي فقيه ربط ميدهي نه اينكه خودت نميفهمي كه اين كلمات فحش هستند براي همين تعجب هم ميكني كه آنها به من فحش دادند و گفتند مزدور تو مثل پاسدار وارد صحنه شدي و به آنها داري توهين ميكني و به نام عقيده خودم را گفتم خوب آنها هم عقيده خودشان را گفتند كه تو مزدوري اگر بنا به گفتن عقيده باشه چطور آنها ميگن جيغ و داد راه مياندازي و كاغذ سياه ميكني و در سايتها مينويسي ولي آنها يك كلمه بتو كه واقعا مزودري بتو ميگن مزدور آي داد و اي بيداد راه انداختي اين چه ابراز عقيده است كه به عقايد آنها كه دارند كتاب ميفروشند و به اش اعتقاد دارند و داوطبانه نيز اين كار را ميكنند توهين ميكني . بيخود هم مادر شهيدت را به حساب خودت نريز كه مطمئن هستم اگر زنده بود بنابه توصيفي كه تو از ش كردي چون من نميدانم ولي حرف تو را قبول دارم با اين وضع مطمئن هستم كه به داشتن چنين فرزندي شرم ميكرد آن فدايش را كرد و بيخود توي مزدور به حسابت نريزاگر بخواهم بگويم انبوهي گفتن است ولي اكتفا ميكنم والسلام