پنجشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۹۳

بیانیـه سی و سومین سالگرد تأسیس شـورای ملی مقاومت ایـران


دوستان گرامی! بیانیه سی و سومین سال تاسیس شورایملی مقاومت ایران را می بینید.با توجه به همه چیز و فراز و نشیبهای این سالها و شرایط حاضر دوستانی که این بیانیه راخواهند خواند یا خوانده اند بجاست نظرات خود را در باره این بیانیه و بندهای آن بنویسند. لطفا به نقد یا ایجاب بیانیه بپردازید.نظراتی که حاوی توهین و تحقیر به شورا یا مسئولین و اعضای شورا باشد درج نخواهد شد زیرا مقصود شناخت است و بس

 

بیانیـه سی و سومین سالگرد تأسیس شـورای ملی مقاومت ایـران

سي و سه سال از حيات شوراي ملي مقاومت ايران، شصت و دو سال از قيام ملي 30 تير 1331 در حمايت از دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملي كردن نفت ايران و صد و هشت سال از انقلاب مشروطه مي گذرد. در اين سالگردهاي تاريخي، ياد و خاطرة همه زنان و مرداني را گرامي ميداريم که در بيش از يک قرن گذشته، در راه آزادي، استقلال، دموکراسي و عدالت به شهادت رسيدند.
سي و سه سال حيات شورا، انباشته از رزم بي امان، مبارزة خستگي ناپذير و پيکار مرگ و زندگي براي آزادي است که يکي از حماسي ترين و شور انگيز ترين فرازهاي آن مقاومت 100 رزمنده آزادي در قرارگاه اشرف در روز10شهريور 1392 بود. مزدوران مالکي به نيابت از خامنه‌اي به اشرف حمله کردند و در يک قتل عام جنايتکارانه 52 اشرفي را که 17تن از آنان از اعضاي شوراي ملي مقاومت ايران بودند، به شهادت رساندند. شورا مراتب احترام خود را به شهيدان اين حماسه سترگ و همچنين شهيدان موشكباران ليبرتي در 5دي 92 ابراز مي دارد. نام و خاطرة اين قهرمانان همواره ماندگار خواهد ماند.
اعضاي شهيد شوراي ملي مقاومت ايران؛ ميترا باقر زاده، ژيلا طلوع، زهره قائمي، گيتي گيوه چيان، حميد باطبي، احمد بوستاني، عليرضا خوشنويس، ابوالقاسم رضواني، قباد سعيد پور، نبي سيف، مهدي فتح الله نژاد، علي فيضي شبگاهي، علي اصغر قديري، حسين مدني، بيژن ميرزايي، عبدالحليم نارويي و محمد رضا وشاق؛
همراه با مجاهدان شهيد؛ مريم حسيني، فاطمه كامياب شريفي، سعيد اخوان هاشمي، ابراهيم اسدي، امير حسين افضل نيا، شاهرخ اوحدي، محمود برنافر، عليرضا پورمحمد، ياسر حاجيان، ناصر حبشي، حسن جباري، محمد جعفر زاده، حسين مام رسولي، يحيي زيارتي، ناصر سرابي، كوروش سعيدي، حسين سلطاني، سيد علي سيد احمدي، اردشير شريفيان، فريبرز شيخ الاسلامي، مجيد فردي شيوياري، حميد صابري، محمد جواد صالح تهراني، محمود رضا صفوي، سيد علي اصغر عمادي چاشمي ،حسن غلامپور، سيروس فتحي، ناصر كرمانيان، محمد گرجي، غلامعباس گرمابي، شجاع الدين متولي جلالي، محمدعلي محمودي، علي اصغر مكانيك، رحمان مناني، عباس نامور، رحمت نخجيري، امير مسعود نظري، سعيد نورسي و شهرام ياسري، در رزمي دليرانه براي آزادي جان فدا کردند.
شوراي ملي مقاومت همچنين ياد و خاطرة عضو ديگر خود خانم راضيه كرمانشاهي را که در ارديبهشت امسال در آلباني در اثر عوارض محاصره طولاني پزشكي در اشرف و ليبرتي جان باخت، گرامي مي‌دارد. به خاطر همين محاصره ضد انساني در يكسال گذشته مجاهدان خلق حميد شاكري و محمد بابايي در ليبرتي، رويا درودي، محمدرضا معاضدي و رضا ستوده مرام در آلباني جان باختند. بر همه آنها درود.
جاي خوشوقتي است كه در كمتر از يكسال، جوشش خونهاي راهگشا و جانبازي هاي قبل از آن، در قيام مردم عراق عليه مهرة دست نشانده رژيم ولايت فقيه به بار نشسته است. اين امر مقدمتا در بركناري خفت بار مالكي از قدرت، به مثابه در هم شكستن ”عمود خيمه ولايت“ در كشور همسايه، نتيجه بخش بوده است. اكنون مردم عراق در بصره و بغداد و ديگر شهرهاي عراق كنار رفتن مالكي را جشن ميگيرند، و به صراحت از برطرف شدن ”كابوس“ و رفتن ”بختك“، به يكديگر تبريك ميگويند
مهرة دست آموز سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات، سالها در ايران با نام ”جواد مالكي“ پرورش يافته بود.
خامنه‌اي و مالكي در 8 سال گذشته، اعضا و رزمندگان مقاومت و پايگاههاي آنها را در مجاورت خاك ميهن 26 بار مورد تهاجم و تعرض قرار دادند: 21 ضرب الاجل فرساينده، براي اخراج از عراق، با محاصرة كشنده و جنگرواني بي سابقه در اشرف، با دستگيري اعضاي خانواده هاي مقاومت كنندگان اشرفي در داخل ايران، و با زير ضرب بردن همه جانبة شوراي ملي مقاومت و اعضا و پشتيبانان آن در سراسر جهان...
امّا مقاومت ايران دشمني را كه در عراق ”خط“ بسته و براي قتل عام و انهدام كامل نيروي جنگنده اپوزيسيون خيز برداشته بود، ناكام گذاشت. اكنون مالكي، كه مقاومت ايران نخستين و بيتزلزلترين افشاگر ماهيت او در سطح جهاني بوده، ساقط شده و درخواستهاي مردم عراق براي محاكمه او به سبب جنايتهاي بي شمارش عليه بشريت بالا گرفته است. وضعيت و آيندة مالكي در عراق هنوز بطور قطعي و نهايي روشن نشده و واضح است كه او و نيروي تروريستي قدس كماكان به دستور خامنه‌اي از هيچ تعرض و جرم و جنايتي رويگردان نيستند و با انواع و اقسام توطئه ها و ترفندها و انفجارها و آدمكشيها تلاش خواهند كرد آب رفته را به جوي برگردانند.
اما بركناري رسمي مالكي و در هم شكستن توطئه هاي 8 ساله را بايد به رزم آوران آزادي در خط مقدم نبرد و به ويژه آقاي مسعود رجوي، مسئول شوراي ملي مقاومت، كه هدايت كارزارهاي پياپي و مقابله با تهاجمها و تعرضهاي بي وقفة دشمن را بر عهده داشت، تبريك و تهنيت گفت. اكنون تعادل و آرايش پيشين رژيم در جبهه مقدم نبرد به نحوي بازگشت ناپذير در هم شكسته است، هر چند كه كارزار، در همة صحنه هاي متعدد و گوناگون رويارويي، ادامه دارد و در آينده هم بايستي در جبهه هاي مختلف، با دولت ها و قدرتها و عوامل گوناگون، كه بالفعل در طرف رژيم قرار دارند، مصاف داد و رو به جلو راه باز كرد.
شورا در سي و سه سال گذشته فراز و نشيبهاي بسيار داشته است، اما بدون شک سالي كه گذشت براي شورا سالي سرنوشت ساز بود. خامنه‌اي در يك سال گذشته از همه امکانات داخلي، منطقه يي و جهاني براي نابودي مقاومت سازمانيافته استفاده کرد تا تهديد سرنگوني ولايتش را خنثي کند، ولي ناکام و درمانده تر از هميشه با مقاومتي سرفراز و ماندگار روبه‌رو شد که ظرفيت و توانمندي مبارزاتي آن از نظر سياسي، اجتماعي، بين المللي و به ويژه تشکيلاتي، به طور قابل توجه افزايش پيدا کرده است. مالکي، به نيابت از ولي فقيه حاکم در تهران مي خواست مقاومت سازمانيافته مردم ايران را از روي نقشه سياسي پاک کند يا اعضاي آن را به تسليم وادارد. اکنون اين خود اوست كه محو ميشود و ولي امرش در گرداب بحرانهاي لاعلاج غوطه ور است.
حمايتهاي بي دريغ ولي فقيه از نوري مالکي به دامي براي ولايت خودش تبديل شده است و هم سرنوشتي با ديکتاتوري بشار اسد، ولايت او را در تقابل با مردم آزاديخواه خاورميانه و با کشورهاي عربي قرار داده است. خامنه‌اي مي کوشد تا از بمباران وحشيانه غزه توسط اسرائيل براي خود فرصت سازي کند. اما مردم محروم و رنج ديده فلسطين که سالهاست با سياست مزورانه حکام ايران آشنايي دارند فريب دعاوي جنگ افروزانه رژيم ولايت فقيه را نمي خورند.
شورا در دفاع از مردم محروم فلسطين بمباران غزه توسط اسرائيل را از ابتدا محكوم كرده و پيوسته خواستار توقف اين كشتار وحشيانه شده است.
شورا طبق سنت هميشگي خود با تمام توان از جنبشهاي دانشجويان، جوانان، فرهنگيان و مبارزات مداوم كارگران و مزدبگيران و حركتهاي حق طلبانة مليتها و مردم به پاخاسته در مناطق مختلف ميهنمان حمايت مي‌كند.
جوانان ايران زمين در داخل وخارج ميهن سرمايه عظيم آينده كشور هستند و شركت فعال آنها در صفوف مقاومت بهترين گواه پويايي و بالندگي اين مقاومت براي سرنگوني استبداد ديني و حاكي از نقش تعيين كنندة جوانان در ايران آزاد آينده است.
ما به همه رزمندگان راه آزادي که پرچم مبارزه پر فراز و نشيب براي سرنگوني استبداد ديني و مشعل رزم پرشکوه براي تحقق استقلال و آزادي و نفي هرگونه تبعيض جنسي، ملي و مذهبي را با قبول همه مخاطرات و هزينه هاي سنگين همچنان برافراشته نگهداشته اند درود مي فرستيم.
شوراي ملي مقاومت ايران درآغاز سي و چهارمين سال حيات خود بار ديگر به همة زندانيان سياسي و عقيدتي در سياهچالهاى ولايت مطلقه خامنه‌اي و تمامى خانواده هاى شهيدان و زندانيان سياسى درود مي فرستد و ياد و خاطره مجاهد قهرمان غلامرضا خسروي را که به جرم پايداري بر عقايد خود در سحرگاه يکشنبه 11 خرداد سال جاري به جوخه اعدام سپرده شد، گرامي مي دارد.
رژيم ولايت فقيه در سال گذشته همچنان مسير قهقرايي را طي کرد. خامنه‌اي به اجبار هم به شکاف در بالاي هرم قدرت تن داد و هم در يک عقب نشيني اضطراري مجبور به عقب نشيني در پروژه اتمي و نوشيدن نخستين جرعه هاي زهر شد. اين هر دو عقب نشيني اما نتوانست بر تضادهاي علاج ناپذير رژيم مرهم بگذارد و وضعيت ناپايدار و شکننده رژيم را درمان کند، در نتيجه تضاد اساسي جامعة ايران، يعني تضاد بين مردم و رژيم ولايت مطلقه فقيه را تشديد و مبارزة مردم ايران را به نقطة تعيين تكليف نزديك كرد. رويدادهاي يك سال گذشته در ايران و در خاورميانه به اشکال مختلف در سرنوشت رژيم ولايت‌فقيه و مقاومت سازمانيافته مؤثر بود.
ما از تلاشهاي بي وقفة خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيدة شوراي ملي مقاومت براي جلب حمايت جهاني از مبارزة مردم ايران و به كرسي نشاندن خواستهاي جنبش مقاومت در عرصه بين المللي، به شمول حقوق رزمندگان اشرفي، قدرداني مي کنيم و شكيبايي شگفت‌انگيز و مقاومت رزمندگان آزادي در زندان ليبرتي را ستايش مي‌ کنيم.
شوراي ملي مقاومت ايران در بيانية حاضر مواضع خود را پيرامون مهمترين تحولاتي که با سرنوشت مردم و مقاومت سازمانيافته ايران پيوند دارد، به اطلاع عموم مي رساند.

فصل اول- تشديد شکاف در هِرم قدرت و شکست مانور روحاني
1-شوراي ملي مقاومت در بيانيه سال گذشته، به تفصيل نظرات و تحليل خود را پيرامون شكست مهندسي خامنه‌اي براي تحميل سعيد جليلي به باندهاي دروني رژيم اعلام کرد. ما اعلام کرديم که خامنه‌اي با صرف هزينه هاي زياد و منجمله حذف رفسنجاني از طريق شوراي نگهبان، باز هم مجبور به پذيرش شکست در مهندسي انتخابات و پذيرش حسن روحاني شد. ما اين تحول را به منزلة شكست استراتژي يكدست سازي نظام، شكست سياست ”بي دنده و ترمز“ و زير سؤال رفتن اقدامات خامنه‌اي در دوران 8 ساله احمدي نژاد ارزيابي کرديم.
بنا بر اعتراف رسانه هاي وابسته به رژيم، نمايشي که قرار بود ”اقتدار“ را نشان دهد به ”رفراندوم“ عليه پروژه اتمي تبديل شد و گفتيم که گرچه باند رفسنجاني- روحاني به ميزاني خواستار ”مشروط کردن“ ولايت فقيه از طريق مشارکت در رأس هِرَم قدرت هستند، اما به علت آن که قدرت واقعي همچنان در اختيار ولي فقيه و سلطنت مطلقه اوست، روحاني نمي تواند هيچ قدم اساسي برخلاف نظر ولي فقيه بردارد.
2- شورا در بيانيه سال گذشته اعلام کرد: «احمدي نژاد بهترين مجري سياست ”اصول گرايي“ ولي فقيه بود. در دورة چهار سالة اولِ او ”اصول گرايي“ خامنه‌اي با قطار بي دنده و ترمز احمدي نژاد در تطابق کامل بود. انتخابات خرداد 1388 و قيامهاي پس از آن در خط مشي خامنه‌اي براي يک دست کردن حاکميت تغييري ايجاد نکرد. گرچه اتوريتة ولي فقيه به وسيلة زنان و مردان ايران زمين در کف خيابان لگد کوب شد، اما خامنه‌اي حاضر به عقب نشيني و قبول شکست نشد. خامنه‌اي از يک طرف با قساوت تمام قيامهاي مردم را سرکوب کرد و از طرف ديگر سلطة پاسداران بر تمامي ارگانهاي اجرايي را از طريق احمدي نژاد گسترش داد. وحشي‌ترين پاسداران، منفورترين دژخيمان و تروريستها در ارگانهاي مختلف دولتي به پستهاي كليدي گماشته شدند.....
سياست راهبردي ولي فقيه که مجريان آن باند احمدي نژاد و نيروهاي ”وَلايي“ در سپاه، بسيج و نهادهاي امنيتي بودند، طيف گستردهيي از شرکاي سابق را گام به گام از قدرت حذف کرد. بر پاية اين سياست، خامنه‌اي براي حفظ امنيت به خطر افتادة ولايتش، علاوه بر حذف شرکا، هم پروژه اتمي را با جديت پيگيري کرد و هم دخالت مؤثر و البته ماجراجويانه در سوريه و عراق را ادامه داد......
حذف شدگان از قدرت و باندهايي که در لبة تيغ قرار داشتند، زير پوشش مخالفت با سياستهاي احمدي نژاد، ولي فقيه را به چالش مي‌کشيدند. حسين شريعتمداري در روزنامة کيهان اين طيف گسترده را در مقالهيي در 18 آذر91 با عنوان ”انقلابيون فرسوده و توطئة جام زهر“ چنين معرفي کرد: ”شايد تا چندي پيش چنين تصور مي شد که انقلابيون فرسوده را تنها بايد در اردوگاه اصلاح طلبان سراغ گرفت، اما حوادث سالها و خصوصاً ماههاي اخير نشان داد که عارضة فرسودگي و از دست دادن انگيزه هاي مبارزاتي، منحصر به هيچ گروه و جريان سياسي خاصي نيست و همة سياسيون نظام از هر طيف و جناحي را فراگرفته است... انقلابيون فرسوده در اين برهة حساس قصد دارند با مهندسي هدفمند اوضاع کشور، فشار همه جانبه ‌يي به رهبري” وارد کنند“. شريعتمداري هدف افزايش چنين فشار‌هايي را ”نوشيدن جام زهر، عقب نشيني و دست کشيدن از مواضع انقلابي“ از سوي ”مقام معظم“ به منظور آغاز مذاکره با آمريکا اعلام کرد.....
مجموعة عوامل سياسي، اقتصادي، اجتماعي، منطقه يي و بين المللي به خصوص نارضايتي انفجاري جامعه، شقة درون حاكميت، بحران سوريه، شكست مذاكرات اتمي و در رأس آنها تحريمها، منجر به شکل گيري يک گرايش جديد در درون هرم قدرت و ثروت شد که گرچه به ظاهر در چالش با باند احمدي نژاد قرار داشت، اما در اصل به دنبال مشروط کردن قدرت ولي فقيه و مهار کردن زياده خواهي سپاه پاسداران بود.
در بطن اين جدال و کشمکش، هر دو طرف براي رسيدن به هدف خود در انتخابات پيش رو، تلاش مي کردند. بديهي است که اين جدالها، تا جايي که به محور رفسنجاني بر مي گردد، نه براي اصلاح رژيم و نه حتي براي يك انتخابات نيمه آزاد نبوده و نيست. دعوا بر سر شراکت همة خوديها در قدرت و ثروت است که شکل سياسي آن تقابل ”نسخه“ دولت خوديهاي رفسنجاني با طرح ”ريل‌گذاري جديد“ خامنه‌اي است....».
3-تجربه يک سال گذشته، صحت ارزيابي شورا را نشان داد. سياست به اصطلاح ”اعتدالي“ روحاني با شکست سريع در تمامي عرصه هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي و بين المللي روبه‌رو شد. ابعاد اين شکست به حدي است که دبيرکل ملل متحد هم اعلام کرد که وعده هاي ”بهبود حقوق بشر“ شکست خورده است. آزادي زندانيان سياسي، آزادي مطبوعات و حقوق شهروندي و مدني و نظاير آن پيشکِش، روحاني تاکنون حتي نتوانسته مسأله حصر موسوي و کروبي را فيصله دهد.
اين شکستها محصول بحران عميقي است که در تمامي تار و پود حكومت رسوخ کرده و بنابراين شکست روحاني و باند او را نمي توان امتيازي براي خامنه‌اي به حساب آورد. اين شکستها کل نظام را نشانه گرفته و هم‌چنان «نظام و اصل ولايت فقيه» را در کانون ستيز و به نوک پيکان هر خيزش و قيامي تبديل مي کند.
دراين باره، حداد عادل در مجلس رژيم ‌گفت: «دشمنان ولايت فقيه، ستون خيمه انقلاب را نشانه گرفته‌اند.....دشمن خوابهاي بسياري براي ما ديده و نبايد تصور شود که فتنه‌ ها در مصر، عراق و سوريه است. در ايران هم دست به تهاجم فرهنگي مي‌ زنند و نااميد از اين نيستند که دوباره بتوانند به ايران بازگردند و سلطه قبل از انقلاب را تجديد کنند». او تلويحا اذعان كرد كه علت استيضاح وزير علوم كابينه روحاني اين است كه نمي‌تواند جلو تكرار قيام را بگيرد: «ما با وزير علوم دعواي شخصي نداريم... انتظار ما از وزير علوم در مجلس اين است که کاري در وزارت علوم نشود که دوباره حوادث تلخ سال 78 و 88 تکرار شود» (خبرگزاري فارس 21تير93).
روزنامة رسالت در سرمقاله 12 اسفند خود ضمن هشدار شديداللحن به حسن روحاني خواهان آمادگي اصول‌ گرايان براي مقابله با اصلاح‌ طلبان و سركوب جرياني شد كه آن را «فتنه جديد» پشت «ماسك اعتدال» توصيف كرده است. رسالت نوشت: «آنها مثل مارهايي كه در فصل يخبندان بودند و حالا گرمي و حرارتي ديده باشند شروع كرده ‌اند به جنب و جوش و همان حرفهاي نخ‌ نماي گذشته را كه در ۹ دي دفن شد، دوباره تكرار مي‌كنند».
در جبهه مقابل، رفسنجاني در 8 فروردين 93 گفت: «يك گروه بي هنر و عقب افتاده نمي تواند سرمشق باشد..... امام بارها در مسائل داخلي و خارجي، ترمز بي ترمزها را كشيدند...»

رفسنجاني در يک سخنراني ديگر گفت: « افراطيها بگذارند که ما با دنيا ارتباط داشته باشيم، اجازه بدهند ارتباط ما با جاهايي که امکانش هست برقرار بشود. تا اين اتفاق نيفتد ما به جايي نخواهيم رسيد... اگر افغانستان نمي تواند سربلند کند به خاطر همين افراطي گريهاست، اگر انقلاب مصر به اينجا رسيد به خاطر يک مشت افراطي بود که کار به اينجا رسيد. در عراق و سوريه هم همين وضعيت است»(23مهر 92).
4- خامنه اي در سخنراني اولين روز امسال، كه بايد به تبريك وشادباش مي پرداخت، دولت روحاني و طرفداران مذاكره اتمي را به باد حمله گرفت و ضمن خط ونشان كشيدن براي آنها تأكيد كرد كه بايد طوري اقتصاد نظام را سازمان بدهيد كه گويي تحريم براي هميشه خواهد ماند. سپس خطاب به كساني كه دل به مذاكره با قدرتهاي بزرگ وبه طور خاص آمريكا بسته اند، نهيب زد وبا خارج شدن ازحالت عادي خطاب به روحاني وتيم مذاكره كننده اش گفت:«چشممان به دست دشمن نباشد که کی تحریم را برمیدارند؛ به دَرَك!». روحاني كه از اين تبريك عيد به خود مي پيچيد، در پاسخ هتاكي خامنه اي او و دلواپسان ولايت را به جهنم حواله داد وگفت: « یک عده به ظاهر شعار می‌دهند، اما بزدل سیاسی هستند و هر وقت صحبت از مذاکره به میان می‌آید، می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است».
اين گفتگوي «سطح بالا»ي آخوندي، بين «رئيس جمهور مدره» و «مقام عظما»ي نظام ولايت، مبين عمق تضاد و بحران در سراپاي حاكميت است. زيرا يكي از طرفين براي ديگري «درك» را جاي مناسب مي داند وديگري براي طرف مقابل «جهنم» را.

فصل دوم - عقب نشيني در پروژه اتمي، توافقنامه ژنو؛ زهر يا پادزهر؟
5-طي چند دهة گذشته رژيم حاکم بر ايران صدها ميليارد دلار براي ساختن بمب اتمي هزينه کرد. براي اولين بار شوراي ملي مقاومت اين پروژه ضد مردمي و ضد ايراني رژيم را افشا و اعلام كرد رژيم با فريبکاري و خريد وقت به دنبال رسيدن به بمب اتمي است، نه استفاده صلح آميز از انرژي اتمي. روشنگري مقاومت ايران البته در خدمت صلح و امنيت بين المللي بود.
ساختن بمب اتمي يك مسير استراتژيك براي رژيم و مورد تأييد همه باندهاي دروني رژيم بوده است. آقا‌محمدي، رئيس وقت كميسيون اطلاع‌رساني شوراي عالي امنيت رژيم، در 4مرداد 1384 درمورد مذاكرات رژيم با اروپا اعلام كرد: «در هفتة گذشته كه جلسة مربوط به تصميم‌گيري بود براي آخرين تصميم، رئيس‌جمهور منتخب آقاي احمدي‌نژاد بودند، رئيس‌جمهور فعلي آقاي خاتمي تشريف داشتند، رئيس‌جمهور قبلي آقاي هاشمي رفسنجاني بودند، رئيس‌جمهور قبل از آنها خود مقام معظم رهبري بودند. نخست‌وزير دورة اول آقاي مهندس موسوي حضور داشتند و همه يك حرف بيشتر نزدند. همه يك تصميم گرفتند. گفتند مقاومت. يعني هيچ فرقي در مواضع، مباني فكري اصلاً وجود ندارد».
آقا‌محمدي اين سخنان را در شرايطي بيان کرد که خامنه‌اي تصميم گرفته بود توافقات تروئيکاي اروپا با باند خاتمي را ملغي و غني سازي اورانيوم را از سر گيرد.
6-شوراي ملي مقاومت ده سال پيش در بيانية بيست و سومين سالگرد تأسيس خود، پيرامون پروژه اتمي رژيم اعلام کرد: «تمام تلاش رژيم اين است كه با مانور، مخفيكاري، فريب دادن، مذاكره، تهديد، چانه زني، باج دهي و باجگيري، پروژة غني سازي اورانيوم را به سرانجام رسانده و با ساختن بمب اتمي، با زبان زور و تهديد با جهانيان، به ‌ويژه با كشورهاي منطقه، سخن گويد... چنانكه خامنه‌اي در سخنراني 15تير 83 در همدان مي گويد: ”اگر دشمن، پُررويي و تعرض و تجاوز كند، آن وقت ديگر تعرض ما به چهارديواري كشورمان محدود نخواهد شد. اگر كسي به ملت ما تعرض و تجاوز كند، ما منافع او را در هر نقطه ‌يي از دنيا كه باشد، به خطر مي ‌اندازيم“
7-در همان بيانيه خاطرنشان شده بود: «شوراي ملي مقاومت در مقابل سياست تعرض و تجاوز رژيم و در برابر سياست استفاده از سلاح اتمي به منظور صدور ترور و بنيادگرايي اسلامي، سياستي بر اساس منافع عالي مردم ايران اتخاذ كرده و تا هر جا كه بتواند نقشه ‌هاي ضد مردمي و ضد ايراني رژيم را افشا مي كند. ما به حكم احساس مسئوليت انساني، ملي و ميهني و مواضع صلح‌طلبانة خود، به افشاي مراكز مخفي، كه حكومت آخوندي براي توليد بمب اتمي در شهرهاي نظنز و اراك به‌ وجود آورده بود، پرداختيم تا مراجع مسئول بين‌المللي از و قوع اين فاجعه جلوگيري كنند. اگر اين روشنگريها وجود نداشت و اگر رژيم در همين حد هم به ‌لحاظ موضوع پروژه هاي اتمي زير نظارت قرار نمي گرفت، چه بسا تا كنون جهان را با رو‌كردن سلاح اتمي غافلگير كرده بود».
8-در مقابل سياست تعرضي خامنه‌اي که از طريق احمدي نژاد اجرا مي شد، آژانس و شوراي امنيت ملل متحد مجبور به صدور چند قطعنامه و اعمال برخي از تحريمها شدند. احمدي نژاد در يک سلسله موضع گيريهاي سخيف اين قطعنامه ها را «ورق پاره يي» بيش ندانست و اعلام کرد «آنقدر قطعنامه صادر کنيد تا قطعنامه دانتان پاره شود». سپس ابعاد تلاش رژيم براي غني سازي و کار روي کلاهک اتمي دو چندان شد. در سال آخر دوران رياست احمدي نژاد آمريکا با تحريم نفتي و بانکي رژيم را در تنگنا گذاشت و همين تحريمها خيلي زود آنرا با بحران مرگباري روبرو کرد. محصول اول اين بحران، برآمد حسن روحاني و به بيان درست‌تر برآمد گام به گام موقعيت رفسنجاني بود. با اين حال، ولي‌فقيه، که در مقطع پاياني احمدي نژاد از طريق سلطان قابوس به مذاکره با امريکا مي پرداخت، در علن مواضع سازش ناپذير مي گرفت.
9- شوراي ملي مقاومت در بيانيه سالانه خود در مرداد 92، دربارة انتخابات رياست جمهوري رژيم و شكست خامنه‌اي در به كرسي نشاندن سعيد جليلي، اعلام كرد: «خروجي اين انتخابات را مي توان در وهلة نخست يک ”نه“ قاطع به پروژة اتمي خامنه‌اي از سوي اكثريت باندهاي دروني رژيم دانست. همان پروژه‌يي كه مردم ايران پيش از اين در هر فرصتي مخالفت خود را با آن اعلام كرده بودند».
در همين خصوص روزنامة تهران امروز، ارگان شهرداري تهران در روز 26خرداد 92 خطاب به سعيد جليلي نوشت: ”آقاي جليلي شما به قول خودتان و حاميان دو آتشه‌تان، به تکليفتان عمل کرديد؟ فقط پرسش ما از شما اين است که واقعاً به تکليفتان عمل کرديد که انتخابات رياست قوة اجرايي را به يک رفراندوم هسته ‌يي تبديل کرديد؟! “
10- افشاگريهاي پي در پي مقاومت ايران اين حقيقت را به ثبت رساند و کشورهاي بزرگ نيز-هرچند دير هنگام- اعتراف کردند که رژيم ايران به دنبال سلاح اتمي است. آمريکا اعلام کرد که در صورت عدم همکاري رژيم، با تحريمهاي بيشتر صادرات نفت رژيم را به صفر مي رساند. اين جدي ترين تهديد پس از سالها مماشات بود.
بدين ترتيب، ترکيبي از افشاگري و آگاهي رساني پيرامون سياست اتمي رژيم و شدت تحريمها که تاثير قابل توجهي در تشديد تضادهاي دروني رژيم و تضعيف موقعيت خامنه‌اي داشت، ولي‌فقيه را ناچار به قبول مذاکره جدي و تن دادن به عقب نشيني در توافقات ژنو كرد. بر اساس اين توافق که مدت شش ماهه آن در تيرماه به مدت چهار ماه ديگر تمديد شد، رژيم مجبور شد ذخيرة اورانيوم بيست درصدي خود را خنثي کند، ذخيرة اورانيوم پنج درصدي را محدود و ثابت نگهدارد، تجهيزات جديد نصب نکند، در تأسيسات اراک تجهيزات جديدي را آزمايش نکند، سانتريفيوژهاي پيشرفتة جديد نصب نکند و به بازرسيهاي قوي تر از تأسيسات هسته يي ايران گردن گذارد.
اين، يک گام عقب نشيني از سياست قبلي و مهمترين تحول در رژيم ولايت در يك سال گذشته است. نتيجة بلافصل اين عقب نشيني نه تهيه پادزهر براي بحرانهاي حاد حکومت، بلكه جرعة زهري براي تشديد بحرانهاست.
اكنون با امضاي توافقنامة زهرآلود ژنو، هزينة بازگشت از اين توافق شکست چند جانبه براي رژيم به دنبال خواهد داشت، به اضافة اين که پايه هاي تحريم هم‌چنان به قوت خود باقي است. با توجه به اين که اين عقب نشيني به معني عقب نشيني از مباني و اصول برنامه هاي مربوط به تضمين امنيت ولايت خامنه‌اي است، رژيم هر انتخابي كه داشته باشد و سير رويدادها به هر طرف که ميل کند، از اهميت اين تحول كه مشابه تن دادن خميني به قطعنامه 598 است، كم نمي كند. به قول برخي از کارگزاران رژيم پس از توافقنامة ژنو، سانتريفوژها در حال چرخش معكوس است و آثار مرگبار جرعة زهر سراپاي رژيم را درنورديده است.
11-با شروع عملي پروسة عقب نشيني و تن دادن رژيم به تعهدات سپرده شده، باند روحاني _ رفسنجاني و شركا كه علاوه بر قبضه كردن دولت، مديريت مذاكرات اتمي را با هدف لغو تحريمها از شوراي عالي امنيت به وزارت خارجه منتقل كرده بودند، تعرض خود را به سياست بي دنده و ترمز دولت احمدي نژاد كه صاحب اصلي آن ولي فقيه است، آغاز كردند.
در 12آذر 92 ظريف در دانشگاه تهران به دفاع از توافق ژنو پرداخت. او به‌وفور به احمدي نژاد و از طريق او به خامنه‌اي طعنه زد. ظريف از قدرت نظام در هنگام روي كار آمدن دولت خاتمي دم زد و به جاي انرژي و قدرت هسته‌يي، از «کابوس هسته‌يي» سخن گفت و بارها بيهودگي ساختن سلاح اتمي را خاطرنشان كرد. چيزي كه درعين حال نشان مي دهد ساختن سلاح اتمي سياست رژيم بوده است. ظريف گفت:
«هدف سياست خارجي، کاهش آسيب‌ها و تهديدها و افزايش دستاوردها است. قدرت به معناي صحيح آن به معناي افزايش نفوذ و کاهش آسيب‌پذيري است....
اکنون سوال اين است آيا سلاح هسته‌يي قدرت مي‌آورد؟ آيا ايران قدرتمند است يا همسايه‌ي ما که سلاح هسته‌يي دارد؟ سلاح هسته‌يي براي امنيت ما مضر است؛ ما سلاح نمي‌خواهيم؛ سلاح هسته‌يي نه مي‌تواند بازدارندگي و نه امنيت و نه پايداري براي حکومت ايجاد کند و جز خطر و نگراني براي ما چيز ديگري ندارد...
حتي تصور اين که جمهوري اسلامي به دنبال تسليحات هسته ‌يي است، براي امنيت ما مضر است.
غربي‌ها از چهار تا تانک و موشک ما نمي‌ترسند...
آيا شما فکر کرده‌ايد که آمريکا که با يک بمبش مي‌تواند تمام سيستم‌هاي نظامي ما را از کار بيندازد، از سيستم نظامي ما مي‌ترسد؟....
ما همگي در يک کشتي بزرگ که آن را ايران مي‌ناميم، نشسته‌ايم. همه با هم يا به سلامت پيش مي‌رويم يا با هم به آسيب مي‌رسيم....
ما همه يا با هم پيروز مي‌شويم يا با هم در اين حوزه مي‌بازيم....»
12-در مقابله با سياست رفسنجاني- روحاني، نماينده خامنه‌اي در كيهان، پاتكهاي او را به رشته تحرير در آورد. به عنوان مثال، در شماره 28ارديبهشت 93 روزنامه كيهان كه بايد آن را ارگان بيت خامنه‌اي دانست، حسين شريعتمداري، خامنه‌اي را به عنوان «اََبر حريف» معرفي كرد و نوشت:
«توافقنامه ژنو، برخلاف ادعاي اولية تيم محترم مذاکره کننده هسته‌اي کشورمان و اظهارات جناب دکتر روحاني که آن را تسليم قدرتهاي بزرگ جهاني در مقابل ايران! معرفي کرده بودند، مجموعه‌اي از امتيازاتي بود که متأسفانه با گشاده‌ دستي آميخته به وادادگي به حريف داده بوديم و وعده‌ هاي نسيه اي که با هزار شرط و شروط و اما و اگر فقط قول آن را داده بودند. خوشبختانه هيجان کاذب ناشي از اين توافقنامه که برخي از مسئولان محترم به توهم آفريده بودند خيلي زودتر از آنچه انتظار مي‌رفت فرو نشست و کساني که منتقدان توافقنامه را ”بي‌سواد“! معرفي کرده بودند و از جمله، کيهان را به دليل ارزيابي منفي از توافقنامه، با اسرائيل همسو! دانسته بودند، چاره‌يي جز اعتراف ضمني به اين واقعيت تلخ نداشتند که حريف کلاه ‌گشادي سرشان گذاشته است... پيش‌بيني دربارة بي‌نتيجه بودن مذاکرات نه فقط پيچيده نيست بلکه نيم‌نگاهي گذرا به چالش يازده‌ ساله اخير از يکسو و اهداف استراتژيک اعلام شده آمريکا نسبت به ايران اسلامي از سوي ديگر به وضوح نشان مي‌دهد که ايران و حريف، با دو نگاه متفاوت و در مواردي متضاد به اين چالش و مذاکرات برخاسته از آن مي‌نگرند. اکثر مسئولان محترم کشورمان با خوشبيني به مذاکرات مي‌نگريستند تا آنجا که کليد حل بسياري از مشکلات را در آن مي‌ديدند. طيف ياد شده با اين تصور-بخوانيد توهم- که آمريکا و متحدانش نسبت به صلح‌آميز بودن فعاليت هسته‌اي ايران ترديد دارند، براي جلب اعتماد حريف دست به تلاش گسترده‌اي زدند که در برخي از موارد با ”وادادگي“ نيز همراه بود».
از اين نمونه ها در خصوص شقه عميق در رأس نظام برسر مذاكرات اتمي، مي توان صدها نوشته و سخنراني رديف کرد که مضمون واحد آن همان است که ظريف در يک طرف و نماينده خامنه‌اي در کيهان در طرف ديگر، بيان مي کنند.
13- همزمان با خاتمة دورة شش ماهه براي امضاي توافق جامع و در بحبوحه مذاكراتي كه به همين منظور در وين جريان داشت و در شرايطي كه روحاني وعده حل و فصل كامل موضوع تحريمها را داده بود، خامنه‌اي كه با بحران عراق و فرو ريختن سلطة مالكي، مواجه شده بود، در نشستي با مجموعه سران و سركردگان رژيم، به شمول رفسنحاني و روحاني، در مورد موقعيت خطرناك نظام هشدار داد و گفت: «به معناي واقعي کلمه در يک پيچ تاريخي قرار داريم و اگر قوي نباشيم همه به ما زور خواهند گفت...ما امروز در محاسباتمان نبايد دچار اشتباه بشويم؛ نگذاريد دشمن در دستگاه محاسباتي شما اثر بگذارد، نگذاريد اغوا كند، نگذاريد تطميع او يا تهديد او اثر بگذارد».
خامنه‌اي در مورد مذاكرات جاري براي امضاي توافق جامع گفت: «طرف مقابل به مرگ گرفته كه به تب راضي بشويم، هدف آنها اين است كه جمهوري اسلامي را در باب ظرفيت غني‌سازي، كه يكي از مسايل است، به ده‌هزار سو راضي كنند منتهي از پانصد سو شروع كردند ... هدف آنها اين است. مسئولين ما ميگويند ما به 190هزار سو احتياج داريم. ممكن است كه اين نياز مال امسال و پنج سال ديگر يا دو سال ديگر نباشد، اما اين، نياز قطعي كشور است. خوب بايد نياز كشور تأمين بشود، اصل حرفي كه آمريكاييها در اين قضيه دارند، حرف ناحقي است. يك كشوري احتياج به انرژي هسته يي دارد ... حالا ايستاده اند كه نه، نبايد! خوب چرا؟ چه منطقي دارد‌كه نبايد؟ ميگويند ما از بمب هسته‌يي ميترسيم، اولا تضمين براي جلوگيري از سلاحهاي هسته‌يي راههاي خودش را دارد، اشكالي هم ندارد ... خوب بله ميشود تضمين كرد تضمين هم شده است... شايد خود آنها هم مي‌دانند، ولي اصل حرف آنها حرف ناحقيست ... مسألة ظرفيت غني‌سازي يك مسأله است كه خيلي مهم است، مسألة تحقيق و توسعه قطعاًَ بايد رعايت بشود، حفظ تشكيلاتي كه دشمن قادر به تخريب آن نيست. روي فردو تكيه مي‌كنند چون غيرقابل دسترسي است براي آنها. مي گويند شما جايي كه ما نمي‌توانيم به آن ضربه بزنيم، نبايد داشته باشيد، اين خنده آور نيست؟».
خامنه‌اي سپس خطاب به روحاني تصريح كرد : «برنامه ريزي اقتصادي بايد با اين فرض انجام و پيگيري شود که دشمن سر سوزني از تحريمها کم نخواهد کرد. نبايد اينگونه باشد که در سخن، از اقتصاد مقاومتي حمايت کنيم اما در عمل، حرکت ما کُند باشد. فرض كنيم كه اين تحريمها ذره‌يي سر سوزني كم نخواهد شد، كه حالا خود آنها هم همين را مي گويند. آنها مي‌گويند كه تحريمها دست نخواهد خورد. من بارها در همين جلسه و در جلسات گوناگون ديگر عرض كردم هسته‌يي بهانه است، مسألة هسته اي هم نباشد، يك بهانة ديگري مي آورند».
14- به دنبال اظهارات خامنه‌اي مذاكرات اتمي در وين براي امضاي توافق جامع شكست خورد. دراين باره، دبيرخانه شوراي ملي مقاومت، با انتشار موضعگيري رئيس جمهور برگزيدة شورا اعلام كرد: «خانم مريم رجوي، بي نتيجه ماندن مذاكرات وين و تن ندادن رژيم آخوندها به امضاي يك توافق جامع كه بتواند براي هميشه جلوي بمب سازي اين رژيم را بگيرد، شكست سياست مماشات با اين رژيم توصيف و بار ديگر خاطر نشان كرد كه استبداد ديني، زير ضرب انزواي داخلي، طرد و تحريمهاي بين المللي ناگزير از يك قدم عقب نشيني شده، اما ”هرگونه سستي و تعلل و كوتاه آمدن از سوي جامعه بين المللي“ باعث مي شود خامنه‌اي بار ديگر فريبكاري و تقلب را از سر بگيرد. ”بنابراين در آينده هم مانند گذشته، ميزان عقب نشيني اين رژيم و دست كشيدنش از بمب اتمي و تبعيت آن از التزامات بين المللي، دقيقاً به ميزان قاطعيت و ايستادگي جامعة جهاني در برابر مطامع شوم و فريب كاريهاي ذاتي اين رژيم، بستگي دارد. اجراي كامل قطعنامه هاي شوراي امنيت، به ويژه توقف كامل غني‌سازي، پذيرش پروتكل الحاقي و دسترسي آزادانة بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي به مراكز و تأسيسات مشكوك اين رژيم، لازمه دست كشيدن آن از بمب اتمي است».
خانم رجوي طفره رفتن رژيم ولايت فقيه از پذيرش يك توافق جامع را مبين بن بست استراتژيك اين رژيم و ترس آن از پيامدهاي مرگبار زهر اتمي دانست و افزود: «اگر آخوندها ارادة لازم را مي داشتند، شش ماه، زمان زيادي براي دستيابي به يك توافق همه جانبه بود. تجربه نشان داده است رژيم آخوندي در 10 سال گذشته به طور مستمر از مذاكرات براي خريدن وقت استفاده كرده است. وقت كشي و چانه زدن بي انتها در مذاكرات فرساينده اتمي شيوه مرسوم آخوندهاست كه زباني جز زبان قاطعيت و قدرت نمي فهمند. خامنه‌اي با توجه به اوضاع منطقه مي خواهد ساختار هسته‌يي را حفظ كند و راه دستيابي به بمب اتمي را براي رژيمش باز نگهدارد. جامعه بين المللي بايد اجراي بي كم و كاست قطعنامه هاي شوراي امنيت را در دستور بگذارد. تمديد مذاكرات نتيجه‌‌يي جز فرصت دادن به ملايان براي فريبكاري بيشتر ندارد. مطلقا نبايد به آنها اجازه داد با زمان بازي كنند. علاوه بر اين مذاكره اتمي بايد با حسابرسي از فاشيسم ديني در مورد نقض وحشيانه حقوق بشر و نسل كشي در سوريه و عراق همراه شود. تلاش براي دستيابي به بمب اتمي، نقض حقوق بشر و صدور تروريسم و بنيادگرايي، سه وجه گسست ناپذير رژيم ولايت فقيه است»(28تير 1393).
15- خامنه‌اي در روز 16 تير93 در جلسه سران و كارگزاران نظام، به شقه و شكافهاي مرگبار نظام پس از روي كار آمدن روحاني و تشديد آنها بعد از مذاكرات اتمي پرداخت و با تأكيد بر لزوم «بستن رخنه ها» گفت: « شناخت رخنه هاي اقتصادي، فرهنگي و امنيتي و بستن اين رخنه ها، هم افزايي دستگاهها از جمله عناصر افزايش قدرت است».
خامنه‌اي رو در روي رفسنجاني و روحاني در مورد شعار ”اعتدال“ آنها گفت: «مراقب باشيد جريانهاي مؤمن را با شعار اعتدال كنار نزنند، بعضيها اينكار را دارند مي‌كنند. من مي‌بينم توي صحنه سياسي كشور، با شعار اعتدال با شعار پرهيز از افراط، سعي مي‌كنند جريان مؤمن ـرا كه در خطرها آن جريان است كه زودتر از همه سينه سپر مي‌كند، آن جريان است كه دولتها را در مشكلات واقعي به‌معناي حقيقي كلمه حمايت مي‌كندـ سعي مي‌كنند آن جريانها را كنار بزنند. مراقب باشيد! اعتدال اسلام است ديگر! امر به معروف و نهي از منكر اعتدال است، معناي اعتدال اين نيست كه از كارهاي احساس وظيفه يي كه فرد مؤمن، جريان مؤمن، مجموعه مؤمن، انجام ميدهد ما جلوگيري كنيم» .
خامنه‌اي اضافه كرد: «يك توصيه به برادران و مسئولان جريانهاي سياسي و مطبوعاتي داريم، مراقب باشيد فضاي جنجالي در كشور به‌ نفع كشور نيست، روي اعصاب مردم اينقدر راه نروند بعضيها كه آدم مشاهده مي‌كند! امنيت فكري و ذهني براي مردم مهم است. فضاي دعوا و فضاي اختلاف را افزايش ندهند، تشديد نكنند؛حرفهاي دشمنان را هم هي تكرار نكنند».
تأكيد خامنه‌اي بربستن «رخنه هاي اقتصادي، فرهنگي و امنيتي» بيانگر اين واقعيت است كه بخاطر شدت تزلزل نظام و بحرانهاي درون حاكميت، هرمسأله يي بطور بلافصل به موضوع امنيت اين نظام تبديل ميشود!
در همين خصوص، ستاد کل نيروهاي مسلح رژيم، ضمن اعلام آمادگي براي مشاركت در سركوب زنان و جوانان، اعلام كرد: «هنجارشکني فرهنگي باعث تهديد و تضعيف امنيت ملي نظام است و نيروهاي مسلح براي برخورد با اين مساله آماده‌اند»( خبرگزاري مهر-20تير93).
واقعيت اين است كه عقب نشيني ناگزير رژيم در مذاكرات ژنو، تماميت آن را به شدت تضعيف کرده و اكنون خامنه‌اي براي ادامة عقب نشيني يا برگشت از توافق ژنو بايد تصميم بگيرد.
اگر، هم‌چنان ‌كه در اين ايام علامت مي‌دهد، اگر به توافق جامع تن ندهد، زمان به سودش نيست و در شرايطي شكننده تر با همين بن بست روبه‌رو مي شود، مضافا بر اينكه افزايش تحريمها در دستور کار آمريکا و اروپا قرار مي گيرد.
اگر به توافق جامع تن بدهد، زهر عقب نشيني در بافت رژيم ولايت فقيه به طور سرطاني عمل خواهد كرد. آنهم درحالي كه تحريمها درجا لغو نمي شود و اگر هم لغو شود، به تصريح كارشناسان رژيم، اقتصاد به علت فساد ساختاريش، نجات پيدا نمي كند.
در هر دو حالت، به دام افتادن رژيم در تله اتمي، تعادل دروني و بيروني رژيم را برهم زده و باز هم بيشتر آنرا در هم خواهد ريخت.

فصل سوم- اقتصاد فلج شده، فساد حكومت و پتانسيل انفجاري جامعه
16-اقتصاد کلان ايران،که زندگي مادي جامعه درآن شکل مي گيرد، تحت حاکميت رژيم ولايت فقيه و مديريت قوة مجرية اين رژيم، سراپا فلج و غير قابل علاج است. تحت اين حاکميت، اقتصاد ايران در گرداب مهلک ”رکود همراه با تورم“ فرو رفته و اين وضعيت فاجعه بار اقتصادي، فقر و بيکاري گسترده تر و عميقتري را در پيش روي جامعه ايران قرار داده است.
به گواهي صندوق بين‌المللي پول كه يك مرجع رسمي بين المللي است، در ميان 188 کشور عضو اين نهاد، فقط کشور ايران مبتلا به ”رکود همراه با تورم“ شده است. (دنياي اقتصاد. 15/5/93).
به گزارش صندوق بين المللي پول درحالي که رشد اقتصاد ايران منفي شده و ميزان درآمد و توليد ملي کاهش مي يابد، ايران به لحاظ بالا بودن نرخ تورم در منطقه به مقام اول و در جهان به مقام دوم (بعد ازونزوئلا) رسيده و از جمله 8 کشورجهان است که نرخ تورم بالاي 10درصد را دارند .منابع رسمي رژيم در مورد عمق رکود و آهنگ افت توليد ملي ايران اعتراف مي کنند که «رشد اقتصادي کشور در سال 91 منفي 6.8 و در سال 92، منفي سه درصد بوده است» ( نجفي مشاورروحاني-خبرگزاري فارس18 مرداد 93).
علي طيب ‌نيا، وزير امور اقتصادي و دارايي دولت روحاني در چهارمين نشست فتا ”فرصت تاريخي انقلاب“ در اصفهان با اذعان به اين شرايط ‌گفت: «در طول تاريخ اقتصاد كشور با چنين شرايط سختي كه امروزه با آن روبه‌رو هستيم، روبه‌رو نبوده است....دولت در مجموع حدود ۲۵۰ هزار ميليارد تومان بدهي دارد، البته هيچ نهاد و يا اداره دولتي از ميزان بدهيهاي دولت باخبر نيست كه اين موضوع نشان مي‌ دهد كه برنامه ‌ريزي منسجمي در اين زمينه وجود ندارد.....در خرداد ماه سال گذشته كشور تورم ۴۵ درصدي را تجربه كرد. در سالهاي جنگ با ركود روبه‌رو بوديم، اما متأسفانه در سالهاي اخير تورم و ركود را باهم داريم كه صدمات بسيار زيادي به اقتصاد كشور وارد مي ‌كند» (راديو فرانسه، 9مرداد 1393).
منابع کارشناسي رژيم معترفند كه بيماري مهلک اقتصادي کشوريعني ”رکود همراه با تورم“ عارضه‌يي ذاتي و داخلي است، نه يک عارضة خارجي و ناشي از تحريم. مسعود نيلي مشاور اقتصادي روحاني روز 6مرداد 93 در تلويزيون رژيم گفت: « حتي اگر تحريم هم نمي‌شديم، باز هم امروز دچار رکود تورمي مي‌شديم». درحالي كه در8 سال منتهي به سال 92 ايران بيشترين ميزان درآمد ارزي (حدود 1000 ميليارد دلار) را داشته است، ”رکود تورمي“ ريشه‌يي صرفا سياسي دارد و عامل اصلي آن انحصارات متعلق به بالاترين کانون قدرت سياسي-امنيتي يعني شخص خامنه‌اي و سپاه پاسداران است كه به فعاليت گسترده و رقابت ناپذير انتفاعي مشغولند، بخشهاي توزيع و توليد را زيرسلطة اقتصادي خود گرفته اند و در سيستم بانکي رانت‌خواري مي کنند. درمورد ابعاد فعاليت اين انحصارات، به عنوان نمونه، خبرگزاري رويتر گزارش مي کند که يکي از مؤسسات تحت امرخامنه‌اي موسوم به ” ستاد اجراي فرمان امام“، بزرگترين سرمايه دار جهان است و با 95 ميليارد دلار سرمايه در بخش هاي مختلف اقتصاد ايران تاخت و تاز مي کند».
انحصارات حکومتي در گسترش رکود تورمي از دو طريق نقش اصلي دارند:
اول، نامساعد کردن فضاي کسب وکار و تنگ کردن عرصه فعاليت بر سرمايه دار غيرحکومتي، که عامل اصلي رکود و گريز از سرمايه گذاري است. طبق گزارش دولت روحاني، سرمايه گذاري در اقتصاد ايران روندي منفي پيدا کرده و سال 92 نرخ آن حدود 27 درصد کمتر از سال 91 شده است. به گزارش سال 2013 بانک جهاني شاخص فضاي کسب و کار در ايران در مقايسه با 189 کشور جهان به رده 152 نزول کرده‌است.
عامل دوم، ترويج فساد و رانتخواري، به ويژه در سيستم بانكي، توسط انحصارات حکومتي با سوء استفاده از نفوذ سياسي است. محمد شريعتمداري معاون اجرايي روحاني در 18دي 92 گفت: «بر اساس آمارهاي جهاني، ايران از نظر شاخصهاي فساد مالي در 8 سال اخير 56 رتبه سقوط كرده و در ميان 177 كشور، رتبة 144 را به خود اختصاص داده، لذا از اين حيث نمي توانيم سر خود را بالا بگيريم». بر اساس اعلام بانك مركزي، بدهكاران سيستم بانكي كه بدهي آنها بيش از 50 هزار ميليارد تومان (16 ميليون دلار) است، 173 تن هستند كه بيش از 28.5 درصد از كل مطالبات غير جاري كشور را شامل مي شود.
فساد نظام بانکي رژيم كه زير پوشش ” بانکداري اسلامي“ به توجيه شرعي فساد مي پردازد، به نوبه خود، علت سياسي دارد و ناشي از وابستگي آن به قوة مجرية رژيم است. همين دولت روحاني، كه اينهمه از ركود تورمي مي‌نالد و درمورد آن روضه خواني مي كند، مثل دولتهاي قبلي، نظام بانکي را بنگاه کارگشايي مشکلات مالي خود تلقي مي کند و با وجود بدهي هنگفت ۲۵۰ هزار ميليارد توماني، کماکان براي تأمين کسر بودجة عمومي و تأمين کسر بودجة پرداخت يارانة ماهانه، به استقراض تورم زا از نظام بانکي ادامه مي دهد.
17- بيكاري و فقر روز افزون حاصل از پا افتادگي اقتصاد ايران است. به گزارش وزير اقتصاد آخوند روحاني «خالص ايجاد شغل در ايران طي سالهاي 85 تا 90 فقط 14 هزارشغل درسال بوده است». اين وضعيت در شرايطي ادامه دارد که به گزارش همين منبع تا آيندة نزديک حدود 5 ميليون فارغ التحصيل مؤسسات عالي آموزشي به جمعيت بيکار فعلي که رقم رسمي آنرا بيش از 3 ميليون نفراعلام کرده اند، اضافه مي شود و دست کم 8 ميليون متقاضي کار به بازار کار روي مي آورند(گزارش 100 روز اول تشکيل دولت روحاني).
در مورد هرز رفتن پتانسيل عظيم انساني کشور، تلف شدن سرمايه هاي فکري و ظرفيتهاي بالقوه جامعه، خبرگزاري حكومتي مهر(19ارديبهشت 93) بر اساس گزارش مرکز آمار ايران، نوشت: «6.5 ميليون نفر از جمعيت کشور در فاصله سال‌هاي 84 تا 92 بر تعداد افراد غيرفعال کشور افزوده شد و در حال حاضر 39.5 ميليون نفر از جمعيت کشور نه شاغلند و نه بيکار و با اينکه در سن کار قرار دارند اما در توسعه کشور نقشي ندارند و صرفاُ مصرف کننده‌ هستند».
روند منفي و کاهش توليد ملي و درآمد ملي، فقرعمومي را بر جامعه ايران مستولي کرده است. ثبت نام مجدد اکثريت 97 درصدي مردم ايران براي دريافت مختصريارانة ماهانه گوياي آن است که جامعه ايران به صورت گسترده و عميقي با فقر دست به گريبان است. مقامات رژيم نظير شريعتمداري، معاون آخوند روحاني، به طور تلويحي اذعان كردند که اکثريت متقاضيان دريافت يارانه درآمد هايشان نزديک به هم و کمتر از يک ميليون تومان در ماه [نزديک به يک سوم ميانگين خط فقر] است. فقر فراگير مردم ايران، به رغم منابع ثروت ملي، در چهره کودکان و دختران خياباني، اعتياد و فحشاي گسترده، محروميت بيماران صعب العلاج از داروهاي ضروري ولي گران در همه جا مشهود است. وزير بهداشت رژيم روز شنبه 20ارديبهشت در کنگره جراحان گفت: «هنوز دارو گران است...هنوز هم تعرفه‌هاي درماني گران است، قيمت دارو‌ها بالاست و هنوز هم بسياري از مردم به زير خط فقر مي‌روند و اينها واقعيت‌هاي نظام سلامت است که بايد آنها را پذيرفت».
18- منابع رسمي و تخصصي رژيم، گزارشهاي تكان دهنده يي از ابعاد هولناك انهدام اقتصاد و توليد ايران منتشر مي كنند.
بر اساس آمارهاي منتشر‌شده مرکز آمار ايران، از سال 1390 افت سرمايه‌گذاري بخش صنعت شروع شد. بر اين اساس ميزان سرمايه‌گذاري در کارگاههاي صنعتي داراي 10نفر کارکن و بيشتر، حدود 6.8هزار ميليارد تومان بوده که نسبت به سال 1389 بيش از 16درصد کاهش داشت. در سال 1391 نيز شاهد کاهش53درصدي تعداد واحدهاي صنعتي راه‌اندازي شده هستيم.
روزنامه اعتماد در 11 اسفند 1392 مي نويسد: «واردات برنج ايران در سال 1392 در حال ركوردشكني بوده؛ به طوري كه در 11 ماهه امسال واردات برنج، با رشد نزديك به 60 درصدي، از مرز يك ميليون و 776 هزار تن گذشت...در مورد واردات شكر، آمارهاي منتشر شده حاكي از آن است كه ايران در سال 1391 در بين سه واردكنندة عمدة شكر دنيا قرار گرفته است. از سال 84 تا 92، 5/5 ميليارد دلار شكر وارد كشور شده است».
مطابق آمار گمرک، در سه ماه نخست امسال واردات کالا به ايران به نسبت مدت مشابه در سال پيش، بيش از ۳۵ درصد افزايش داشته و بيشترين کالاهاي وارداتي در اين مدت به ترتيب گندم، خودرو هاي لوکس و برنج بوده ‌است. بنا به همين آمار، در سال ۱۳۹۲ بيش از صد اتومبيل از شرکت پورشه که ساخت سال‌هاي ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ هستند وارد اين کشور شده‌اند، فهرست کالاهاي وارداتي از چين هر سال گسترده‌تر و عجيب‌تر مي‌شود، سنگ قبر، مهر، جانماز و قرآن از جمله اين کالاها هستند و ۲۴۰ ميليارد تومان هزينة سالانة واردات چوب بستني از چين است.
به گزارش خبرگزاري دولتي ايرنا، بخش کشاورزي با اختصاص ۹۲درصد از منابع آبي کشور و بالاترين رتبه مصرف کنندگان به خود، تنها توانسته معادل يک سوم استاندارد مصرف آن، محصول از زمينهاي تحت کشت برداشت كند. از حدود ۹۳ ميليارد مترمکعب منابع آب مصرفي کشور حدود ۸۶ ميليارد مترمکعب به حساب مصارف کشاورزي منظور مي گردد و بيش از ۸۰ درصد اتلاف منابع آب به دليل عدم استفاده از تکنولوژي هاي پيشرفته آبياري در اين بخش به هدر مي رود. بازده آبياري در کشور ۳۳ درصد است. بازده آبياري در ليبي، هند، مصر و سوريه به ترتيب ۶۰، ۵۴، ۵۳ و ۴۵ درصد است.
19- کارشناسان اقتصادي و نظريه پردازان سياسي رژيم در اذعان به فساد ساختاري و بحرانهاي چاره ناپذير اقتصادي- اداري، بن بست دولت و به طور کلي حاکميت در اصلاح و چاره جويي و خطر مبرم شورشهاي اجتماعي به ويژه در تهران و كلان شهرهاي ايران تصريحات شايان توجهي دارند.
به عنوان نمونه، در يك بررسي كه مربوط به طيف نزديك به دولت روحاني است، چنين نوشته اند:
-«اقتصاد ايران در اواخر دولت دهم...پاياني جز فروپاشي و تورمهاي چهارنعل و ورشکستگيهاي گسترده در اقتصاد و امواج بيکاري و شورش کارگران و فرار مديران و نظاير‌ اينها نداشت... خطر آن بهمن هنوز از بين نرفته است فقط به يک مانع برخورد کرده و فعلا متوقف شده است... دولت روحاني، به نوعي در حوزۀاقتصاد آچمز است. نقدينگي قابل جمع‌کردن نيست و اگر بشود هم، تورم را کنترل نمي‌کند. با کسري بودجه روبه‌‌روست، اگر بخواهد پول قرض کند يا منتشر کند، تورم را شعله‌ور مي‌کند... در عين حال، انتظارات اجتماعي بالاست. از آن طرف، اگر فاز دوم هدفمندسازي اجرا شود آن هيمه نقدينگي که زير اقتصاد ايران است و فعلا انرژي آن خارج نشده، موتورش روشن مي‌شود... ارزيابي من اين است که جامعه ايران از دو تا سه ماه بعد از عيد ارزيابي اش از دولت روحاني تمام مي شود و وارد فاز تصميم نهايي مي شود...»
-«اقتصاد ايران به تدريج دارد علايم ورود به مرحله ”تکينگي“ را از خود بروز مي‌دهد... [مثل] ستارگان بزرگي که در پايان زندگي خود فرو مي‌پاشند و در واقع در خودشان فرو مي‌ريزند و به‌خاطر هم‌جوشي دروني خود، تبديل به جرمي کوچک اما با فشردگي عظيم و چگالي بي‌نهايت مي‌شوند. جاذبه اين ستاره تکينه شده و فرو ريخته، مي تواند آنقدر شديد شود که حتي نور را هم جذب کند و نور هم از حوزه خارج نشود. به‌ همين خاطر ما سياه چاله مي‌گوييم... يکي از خطاهاي تاريخي جمهوري اسلامي اين بود که تهران را به يک سياه‌چاله تبديل کرد. تهران امروز، مهم‌ترين تهديد جمهوري اسلامي است و معتقدم که نه تنها هيچ دولتي بلکه نظام هم نمي‌تواند روند کنوني تهران را متوقف کند يا حتي پايتخت را جابه‌جا کند. جابه‌جايي پايتخت، به‌لحاظ سيستمي امکان‌ناپذير است، زيرا به مرحله تکينگي رسيده است، مثالش بيمار سرطاني است که غدة سرطاني در يکي از جوارحش به مرحلة متاستاز برسد و سلول‌هاي سرطاني به صورت انبوه تکثير شوند، در آن مرحله نه‌تنها جراحي فايده‌اي ندارد، بلکه عملا مرگ بيمار را تسريع مي‌‌کند. هيچ‌کس نمي‌داند که اگر در تهران 2-3 روز آب يا برق قطع شود، چه خواهد شد. اگر زلزله شود چه خواهد شد، هيچ‌کس نمي‌داند اگر حاشيه‌نشين‌ها در تهران شورش کنند، چه خواهد شد ».
-«اگر در فاز دوم هدفمندي، موتور تورم روشن شود و اين سياست موفق نشود، دو حرکت رخ خواهد داد: يک، نيروهاي مخالف و معارض شروع به تخريب دولت مي‌کنند؛ دو، جامعه اعتماد خود را به توانايي روحاني از دست مي دهد و به فاز کنش منفي مي‌رود. در اين صورت يک قيچي شکل مي گيرد که مخالفين سياسي دولت از يک سو و جامعه از سوي ديگر تيغه هاي اين قيچي را شکل مي دهند و دولت روحاني را به نقطه تسليم مي برند. اکنون با کاهش سرمايه اجتماعي همزمان با افزايش رفتارهاي خشن هم روبه‌رو هستيم، و اين مي تواند در يک نقطه تاريخي و با يک فشار مثلا اقتصادي منجر به شعله ور شدن شورش هاي کور اجتماعي و اقتصادي و سياسي شود»(سخنراني محسن رناني دانشيار اقتصاد در بنياد باران - ۲۰ اسفند ۱۳۹۲).
در چنين اوضاع بحراني، خامنه‌اي در 30 ارديبهشت امسال طرح ضد انساني و فاشيستي افزايش جمعيت را تحت عنوان سياستهاي کلي ”جمعيت“ به رؤساي سه قوه و رئيس مجمع تشخيص ابلاغ کرد، كه اگر عملي شود، سرانة توليد ملي و درآمد خانوار ايراني را بيش از پيش کاهش مي دهد و ابعاد فقر، تهي دستي و بي خانماني دهها برابر افزايش مي يابد.
20-مردم ايران در مقابل بيدادگري رژيم همواره مبارزه کرده و تسليم شرايط نشده اند. برجسته ترين زنان و مردان ايراني دست رد بر سينه سازشکاران و تسليم طلبان زده اند. گروههاي مختلف مردم به اشکال مختلف در مقابل حکومت ايستادگي کرده اند.
فقط کافيست به دهن کجي همگاني مردم در ثبت نام مجدد به منظور انصراف از يارانه ها دقت کرد. در سوم ارديبهشت سخنگوي دولت، محمد باقر نوبخت اعلام کرد که «تاکنون حدود ۷۳ ميليون نفر خواهان دريافت يارانه هستند، اما دو ميليون و ۴۰۰ هزار نفر ثبت نام نکرده‌اند تنها سه درصد شهروندان ايران از دريافت يارانه انصراف داده‌اند و بقيه کماکان خواهان دريافت يارانه نقدي هستند». اين اعتراف در حقيقت رفراندومي عليه حسن روحاني است و بحران يارانه ها بدتر از دوران احمدي نژاد گريبان دولت جديد را گرفته است.
تظاهرات و اعتراضات مداوم خانواده هاي زندانيان سياسي بند350 نشان دهنده پتانسيل انفجاري جامعه و وجود شرايط عيني براي قيام است. اين وضعيت به شکلي ديگر عناصر اجتماعي ارتش آزادي را نشان مي دهد.
21-در صحنة اجتماعي در سال گذشته ما شاهد خيزشها و جنبشهاي گوناگون توده اي بوديم. خيزشهايي مثل سلسله اعتراضات بختياريها در بهمن 1392، خيزش دراويش در اسفند 1392، تظاهرات مردم شهركرد در فروردين 1393 و...
جنبشهاي اعتراضي نيروهاي کار در سال گذشته گسترشي بي سابقه داشت. کارگران، معلمان، پرستاران و کارکنان بخش خصوصي و دولتي در سال گذشته بارها اقدام به اعتراض، تجمع، تحصن، اعتصاب و راهپيمايي کردند. در آستانه اول ماه مه سازمان چريکهاي فدايي خلق ايران بيلاني از 556 حرکت اعتراضي کارگري در سال 1392 را منتشر کرد. ترديدي نيست که بسياري از حرکتهاي اعتراضي پوشش خبري پيدا نمي کند، اما همين ميزان اعتراضات توده اي نشان دهنده آن است که مردم ديگر نمي خواهند همچون گذشته زندگي کنند و براي تغيير شرايط اقدام به مبارزه مي کنند.
22- فاجعه تخريب محيط زيست و جنگلهاي كشور، محصول بلافصل حاكميت استبداد ديني است. درنتيجة سياستهاي ويرانگر رژيم، بحران كمبود آب به درجه وخامت باري رسيده و چشم انداز تاريكي را براي ميهن اسيرمان ترسيم مي كند. زاینده رود خشك شده، تالاب ها به خشكی گراییده و ۹۳ درصد درياچه اروميه خشك شده است.
بزرگترین دریاچه ایران که در تنظیم زیست محیطی بیش از 5 ملیون نفر مفید بود و از آن برای درمان برخی بیماریها استفاده می شد، اکنون خود به یک خطر بالقوه زیست محیطی برای مردم و کشاورزی آن منطقه و ورای آن تبدیل شده است. مديرکل حفاظت محيط زيست آذربايجان غربي در ۳۱ فروردين اعلام کرد که تابستان امسال «آخرين مهلت احياي درياچة اروميه است.... و تنها 7درصد مساحت درياچه اروميه باقي مانده است.

فصل چهارم-تحولات ژئوپوليتيک عراق، حكومت مالكي کانون ِ ستيز
23-تحولاتي که ماههاي گذشته در عراق به وقوع پيوست زمينه تغييرات سياسي و جغرافيايي (ژئو پوليتيک) جديدي را به وجود آورده است. اساسي ترين تحول در عرصه داخلي يك ضربه كاري و جبران ناپذير به هژموني خامنه‌اي از طريق ساقط شدن حكومت مالكي است. اين تحولات اما به يکباره و بدون زمينه نبود.
جنگ تجاوزگرانة آمريکا عليه عراق و اشغال اين کشور و پس از آن سهيم کردن ولايت خامنه‌اي در قدرت سياسي عراق که به ويژه با خروج نيروهاي نظامي آمريکا به نيروي هژمونيک تبديل شد، تضادهاي دروني در عراق را روز به روز تشديد کرد.
مردم عراق، هم عليه اشغال مبارزه مي کردند و هم عليه دزدان و باندهايي که به يمن اشغال و به مدد نيروي نظامي آمريکا به قدرت رسيده بودند و کاري جز دامن زدن به فساد و چپاول درآمدهاي عراق نداشتند.
مالکي در دور دوم خود در يک مانور خدعه آميز ابتدا با طرفهاي ديگر بر سر يک برنامه مشترک در شهر اربيل توافق کرد و بلافاصله پس از آن که دولتش مورد تأييد مجلس قرار گرفت، تمام تعهدات را زير پا گذاشت. فهرست طولاني موارد عهد شکنيها و نيرنگهاي مالکي که در هماهنگي با قاسم سليماني، نماينده حقيقي اما غير رسمي خامنه‌اي در عراق صورت مي گرفت، در بيانية حاضر نمي گنجد و از ذكر آن صرفنظر ميكنيم. اما نکته مهم و اساسي در تحولات سياسي عراق طي ده سال گذشته، اينست که حمله به عراق يک فرصت طلايي و استراتژيكي از طريق آمريكا براي خامنه‌اي ايجاد کرد که در بيانيه هاي شورا به آن پرداخته شده است. به تعبير بسياري از سياستمداران و روزنامه نگاران عربي وعراقي به اين ترتيب آمريكا عراق را در يك سيني طلايي به آخوندهاي حاكم بر ايران تقديم كرد.
24-دخالتهاي بي حَد و مرز ولايت خامنه‌اي از همان روز اول اشغال عراق به شکل پنهان و آشکار شروع شد. دولت خاتمي ”به فرموده“ ولي فقيه اولين دولتي بود که ”شوراي حكومتي“ دست ساز آمريکا را به رسميت شناخت و البته قبل از تشکيل اين شورا از طريق عوامل خود توانست نيروهاي وابسته به ولايت را در موقعيت برتر قرار دهد.
در تير 82، يونسي وزير اطلاعات خاتمي در زمينة موقعيت رژيم در عراق گفت: «به لطف خدا امروز در بازي پيچيدة عراق، افغانستان و خليج فارس، جمهوري اسلامي ايران تنها برنده است».
در مهر 82، يونسي در يک اظهار نظر ديگر اضافه كرد: «بازي عراق بازي پيچيده‌‌يي است که نظام جمهوري اسلامي در آن به پيروزي بي حد و حصري دست يافت، به‌ نحوي که برخي از کشورها با حسرت به آن نگاه مي‌کنند».
در مهر 84، رد پاي رژيم ولايت فقيه و اعمال نفوذ رذيلانة آن در پيشنويس قانون اساسي جديد عراق بيرون زد و بسياري از اهل سنت رفراندوم مربوطه را تحريم كردند. همچنين يك ميليون شهروند عراقي شامل 4500 وكيل و حقوقدان، 55 حزب و سازمان و انجمن سياسي و اجتماعي و مدافع حقوق بشر و شوراهاي شيوخ عشاير به حذف بند 3 ماده 21 پيشنويس قانون اساسي كه دست پخت عوامل رژيم ايران بود فراخوان دادند(ضميمة شماره 1- نيويورك تايمز7 اكتبر2005).
اين بند در تعارض آشكار با قوانين بين المللي پناهندگي و كنوانسيون 1951 ژنو بود و عامدانه به خاطر انكار حقوق پناهندگي از جمله پناهندگي مجاهدين و سلب امنيت و حفاظت از آنها و ديگر پناهندگان و پناهجويان ايراني و غير ايراني طراحي شده بود.
يك ميليون عراقي در بيانية خود بر اصل مسلم حقوقي” برائت“ تأكيد كردند كه به موجب آن هيچكس مجرم نيست، مگر اينكه اتهامش در يك دادگاه ذيصلاح به اثبات رسيده باشد. آنها همچنين به مادة 44 پيش‌نويس استناد كردند كه مقرر داشته است «همه افراد حق دارند از حقوق مندرج دركنوانسيونها و توافقنامه هاي بين المللي مربوط به حقوق بشر كه عراق نيز آنها را تصويب كرده ...برخوردار شوند». اما همة اين حقوق توسط عوامل و مزدوران رژيم ايران انكار و حذف شدند.
عراقيان در بيانيه خود اعلام كردند: « تدوين قانون اساسي، انتظارات و اميدهاي بسياري در مردم عراق براي پايه ريزي عراق دموكراتيك و همخوان با قوانين بين المللي و موازين حقوق بشر برانگيخت. اما مردمي كه از بي قانوني و ناامني و كشتار و انفجار و بويژه از جنگ پنهان و اشغال اعلام ناشدة ديگري از سوي رژيم ايران به ستوه آمده اند و مي بينند كه مداخلات اين رژيم موجب ناامني و خونريزي هرچه بيشتر در عراق بوده است، نمي توانند بر تأمين منافع رژيم ايران در قانون اساسي كشورشان چشم فرو ببندند».
در دي 84، پس از انتخابات عراق، پورمحمدي وزيركشور وقت رژيم گفت: «از صندوقهاي رأي در بغداد و استانهاي عراق شعارهاي مردم مسلمان ايران بيرون مي‌آيد». او ” اين پديده بزرگ تاريخي“ را گواهي بر تحقق اين گفته خميني دانست كه «راه قدس از كربلا مي گذرد».
همزمان، احمدي نژاد گفت: «خداوند ثمرة اشغال دو كشور همسايه (عراق و افغانستان) را در دامن ايران قرار داد» و نتيجه گيري كرد كه «ما بايد آماده اداره دنيا شويم».
25-شوراي ملي مقاومت ايران در بيانيه سال 1384 درمورد كلان سرمايه گذاري خامنه‌اي براي بلعيدن عراق و روشهاي او براي ميوه چيني خاطر نشان كرد:
« تاكتيك به ‌غايت فرصت‌ طلبانة رژيم آخوندي در عراق در برابر آمريكا در دو سال ‌و‌ چند ماه گذشته، فشارآوردن از پايين براي امتياز گرفتن از بالا بوده است. از يكسو بر‌ طبل ”يكانهاي استشهادي“ مي‌كوبد، نعره‌هاي ”ضد استكباري“ مي‌كشد و خروج نيروهاي خارجي، به‌ويژه نيروهاي آمريكايي، را از عراق مي‌طلبد، اما از طرف ديگر اولين دولتي است كه شوراي حكومتي را به‌رسميت مي‌ شناسد، مهره‌ ها و عوامل خود را در آن شركت مي‌دهد، بخشي از ائتلاف و حاكميت ائتلافي مي‌ شود، قلع ‌و ‌قمع ”تروريسم و تروريستها“ را طلب مي‌كند، هرگونه گفتگو و مذاكره نيروهاي آمريكايي با شورشيان را حرام مي‌داند و در يك كلام كاسة داغتر از آش مي‌ شود. در عين حال با دست باز پول و سلاح و مهمات به داخل عراق مي‌ريزد و هرازگاهي ضرب ‌شستي به ايتالياييها و انگليسيها نشان مي ‌دهد تا آمريكاييها حساب كار خودشان را بكنند و به اين نتيجه برسند كه اگر رژيم ايران بخواهد مي ‌تواند جهنمي براي آنها بسازد...
از يكسو مي ‌گويد عراق امن و باثبات مي‌ خواهد، و براي آن روضه ‌ها مي‌ خواند، اما از سوي ديگر معلوم مي ‌شود كه ماده‌ هاي انفجاري پيش‌ ساخته با قدرت نفوذ فوق ‌العاده از ايران به عراق فرستاده مي‌ شوند. تلويزيون ان.‌بي.‌سي فاش كردكه ”‌يك محمولة بزرگ از مواد انفجاري كه به ‌صورت قاچاق از شمال شرقي عراق از ايران وارد اين كشور مي‌شد“، به‌دست سربازان آمريكايي افتاده است. به گفتة اين شبكة تلويزيوني، ماده‌ هاي انفجاري پيش‌ ساخته با قدرت نفوذ خارق ‌العاده در زرهيها، توسط سپاه پاسداران ايران به عراق فرستاده مي ‌شوند. معلوم شده است كه رژيم از آن‌رو با هرگونه گفتگو و مذاكرة نيروهاي آمريكايي و دولت عراق با نيروهاي شورشي مخالفت مي ‌ورزد كه بتواند حيطة تأثير‌گذاري و نفوذ خودش را با انواع كمك ‌رسانيها و ارتباطات پنهاني و غيرمستقيم با آنها حفظ كند و تا آن ‌جا كه بتواند آنها را در جهت اهداف خودش به ‌كار گيرد يا سمت ‌و ‌سو دهد...
يك نويسنده و روشنفكر برجستة عراقي نوشت: ”بادهايي كه از صحاري خشك ولم ‌يزرع در ايران مي ‌آيند در جهت خلاف حركت كشتيهاي عراق وزيدند و اين سرزمين رؤيا را به هدف امتداد ظلمات صحراي كنوني ايران تبديل ساختند. گفتيم كه متحدان، برايمان آزادي تدارك ديده ‌اند تا قانون اساسي دائمي‌ مان را بنويسيم، ولي نمي ‌دانستيم كه آن چيزي كه آن ‌را قانون اساسي دائمي مي‌نامند، قلادة دائمي رژيم ايران بر گردن عراقيان است. هزاران مايل را در جستجوي مراكز رأي‌ گيري طي كرديم و انگشتانمان را به جوهر آبي آغشتيم، اما نمي ‌دانستيم كه عمامه ‌هايي در كميتة تدوين قانون اساسي خواهيم كاشت كه هم و غم آنها نصب سيمهاي خاردار بيشتري در ميدان آزادي است كه روز به روز دارد صحنه ‌اش تنگتر مي ‌شود. اكنون بر بغداد، روضه‌ خوانها، و بر شهر بصره، نيروهاي بسيجي حكم مي‌رانند كه دهانها را مي‌دوزند و تحرك زنان را محدود مي‌ كنند. شهرهايي را كه به آرامي در كناره‌هاي فرات و دجله آرميده‌اند، دزداني نگاهباني مي ‌كنند كه آنها را از اهل خانه دزديده‌اند“».
26- از اين پيش تر، شوراي ملي مقاومت در بيانيه خود در سال 1383 اعلام کرده بود: «به موازات دخالتهاي گستردة رژيم آخوندها در عراق، كه با صدور بيدريغ بنيادگرايي و تروريسم همراه بود، مقاومت ايران در يك كارزار سياسي و اطلاعاتي بزرگ، با انبوهي از اسناد و مدارك، مطامع و مقاصد و طرحهاي دامنه دار و نيز عملكرد ارتجاع حاكم بر ايران را افشا كرد. در طول زمان، علاوه بر توجهات مردم عراق، كه خود قربانيان درجة اول صدور ارتجاع و تروريسم از سوي رژيم ملايان بوده و هستند، توجهات جهاني نيز تدريجاً به ‌اين حقيقت جلب شد و اكنون همگان تا حدودي با عملكرد رژيم آخوندي در عراق و خطرات آن براي صلح و آرامش در اين كشور و در خاورميانه آشنا شده ‌اند. قلب مسأله ‌اينست كه رژيم با سوء استفاده از جنگ و شرايط حاكم بر عراق، به غايت مي كوشد كه از اين وضعيت، هم‌ چون جنگ كويت و بسا بيشتر از آن، به سود خود بهره برداري كند» .
يک سال بعد و در شرايطي که مسأله تصويب قانون اساسي عراق مطرح بود ما اعلام کرديم: «درشرايطي كه تدوين و تصويب قانون اساسي جديد عراق و رفراندوم دربارة آن در دستور است، رژيم آخوندها بالاترين تلاش را براي اعمال نفوذ هرچه بيشتر در قانون اساسي و نيز درانتخابات آيندة اين كشور به‌عمل مي‌آورد... روزنامة الحيات در 28تير 1384 از تهران گزارش كرد: ”‌خامنه ‌اي، ولي ‌فقيه جمهوري اسلامي ايران، اصرار خود را بر اين‌ كه اسلام بايد محور قانون اساسي دائم عراق باشد، به نخست‌وزير عراق، ابراهيم جعفري، ابلاغ كرد“...
بر‌ اساس تجارب 50 سالة ملت ايران براي نيل به دموكراسي و حاكميت مردم، بالاخص تجربة 27‌ ساله در ‌برابر ديكتاتوري مذهبي، پيام ما به مردم و نيروهاي دموكراتيك و ميهن‌پرست عراقي با هر دين و مذهب و با هر مرام و مليت اين است:
الف ـ با اين‌همه درد و رنج و با اين همه خوني كه هر روز از پيكر عراق بر زمين مي‌ريزد، ديگر در عراق جايي براي هيچ ‌گونه افراطي‌ گري باقي نمانده است. پاسخ، در يك دولت دموكراتيك ملي و مستقل و معتدل است تا بتواند وحدت سياسي و تماميت ارضي كشورتان را در ديالوگ مستمر با همة جريانهايي كه به قواعد دموكراتيك پايبند هستند حفظ كند و به اشغال پايان دهد.
ب ـ در شرايط كنوني و در پروسة تدوين و تصويب رفراندم قانون اساسي و انتخابات بعدي و تشكيل دولت جديد، تهديد مبرمِ تماميت و آزادي عراق و به ‌خصوص آن‌ چه مانع اصلي استقلال آن و خروج هر چه سريعتر نيروهاي چند مليتي است، همان ”جنگ پنهان و اشغال اعلام نشده‌يي“ است كه 2 ميليون و 800 هزار تن از مردم عراق بر آن انگشت گذاشته‌اند.
از سوي ديگر ايالات متحده اعلام كرده است به دموكراسي در عراق متعهد مي‌باشد. اين تعهد را در كارزار تاريخي كنوني براي برپايي يك دولت دموكراتيك و مستقل و معتدل، به آزمايش بكشيد.
ج ـ با تمام قوا در انتخابات، به شرط آزادي و عدم تقلب، شركت كنيد و ميدان را به‌سود جريانهاي ضد دموكراتيك و دخالتهاي خارجي خالي نكنيد. تا آخرين قطره و تا آخرين ذره از آزادي و امكان فعاليت آزاد سياسي استفاده كنيد. انتخابات آزاد، تحت نظارت ملل متحد و حداكثر آزاديهاي دموكراتيك را طلب كنيد.
دـ امنيت و صلح ‌و ‌ثبات با اعاده و تضمين حقوق و احترامات همة مردم عراق به‌ويژه زنان آزادة عراقي و با پلوراليسم سياسي و مذهبي و قومي محقق مي‌شود.
ه ـ مرجعيت عالي و حوزة تاريخي نجف و علما و روحانيون آزاديخواه استبداد ديني تحت‌عنوان ولايت فقيه را نپذيرفته‌اند و تجربة تلخ مردم ايران در ربع قرن اخير را مدّ‌نظر دارند».(شوراي ملي مقاومت ايران- 15 مرداد 1384).
تحولات عراق به روشني صحت مواضع مقاومت ايران را نشان ميدهد.
اين مواضع که مورد استقبال بخشهاي مهمي از جامعه عراق قرار گرفت، خشم ايادي رژيم را برانگيخت. واقعيت اين است که مقاومت ايران در اين ساليان هزينه‌هاي گزافي براي اتخاذ چنين مواضعي که بارها از جانب مسئول شورا، رئيس جمهور برگزيدة شورا و يکايک اعضاي شورا بيان شده، پرداخته است.
27-طي ده سال گذشته جبهة عظيم و گسترده ‌يي از نيروهاي سياسي و اجتماعي عراق بارها گفته و نوشته اند که رژيم حاکم بر تهران، به اشغال پنهان عراق دست زده است. در سال 1384 دو ميليون و هشتصد هزار تن از مردم عراق، از جمله 400 هزار زن عراقي، طي بيانيه‌يي اين امر را اعلام کردند. اين بيانيه كه از سوي 65 حزب و جريان سياسي و صنفي عراق، 6400 وكيل و حقوقدان، 300 استاد دانشگاه، 400‌ روحاني، 28000‌ مهندس و پزشك و كادر پزشكي امضا شده، سندي تاريخي است كه به ابعاد مداخله‌جويي رژيم آخوندها در عراق براي صدور بنيادگرايي و تروريسم و به توطئه‌ ها و دروغپردازي هاي رژيم آخوندي عليه حضور رزمندگان مقاومت ايران در اين كشور گواهي مي‌دهد.
مردم عراق در اين سند تاريخي كه در آوريل ‌2005 انتشار يافت، دربارة ابعاد مداخله ‌جويي رژيم آخوندي اعلام كردند:
«جهان از دخالتهاي استبداد ديني حاكم بر ايران به ‌فرياد آمده است...كشور ما در معرض جنگ پنهان و اشغال اعلام‌نشدة ديگري از سوي رژيم ايران قرار گرفته و حتي از جداسازي استانهاي جنوبي سخن گفته ‌اند. كساني‌ كه فتح قدس از طريق اشغال كربلا شعارشان بود، اشغال آمريكا را فرصتي مغتنم براي برپا‌كردن يك حكومت ارتجاعي به ‌سبك ولايت‌فقيه، شمردند، امري كه مرجعيت عالي شيعه در نجف و علماي سني آن‌را رد كرده‌اند. امنيت و حيات مردم عراق و مطالبات ما دربارة استقلال و آزادي وطنمان و آزمايش دموكراسي كه به ‌ما وعده داده شده بود، هدف قرار گرفته‌اند.
اعزام صدها‌هزار حقوق ‌بگير به‌ عراق با بهانه ‌هاي مختلف، فرستادن انبوه تسليحات و مهمات، دهها فرستندة راديويي و تلويزيوني، انواع نشريات و مجلات و روزنامه‌ها، خرج‌كردن پولهاي كلان براي خريدن بسياري از مؤسسات و كارخانجات، ارعاب شهروندان، سركوب زنان، تهديد و تطميع روحانيان و شيوخ عشاير و سياستمداران و دعوت آنها به‌ايران، ترور اطبا و استادان دانشگاه و كاركنان دولت، تهديد روشنفكران و روزنامه‌نگاران، توزيع مواد مخدر، كشتار مخالفان، آزار پيروان ساير اديان، تفرقه‌اندازي بين مذاهب و قوميتها، ثبت‌نام داوطلبان براي عمليات تروريستي و فراخوانهاي خامنه‌اي به ‌شورش و كشتار، حيات سياسي ما را دربرگرفته و بخشي از فاجعة مداخلة رژيم ايران در عراق است. رژيمي كه براي مردم و شيعيان عراق از انتخابات آزاد دم مي‌زند، ليكن آن ‌را از شيعيان و مردم ايران دريغ مي‌كند. اين رژيم در صدد تهية سلاح هسته‌يي است كه بالمآل، مردم عراق و مردم سراسر منطقه هم بايستي علاوه بر مردم ايران قيمت آن‌را بپردازند» (ضميمة شماره 2- نيويورك تايمز6 مي2005).
28-با شروع بهار عرب، جنبش و مطالبات مردم در عراق ابعاد جديدي پيدا کرد. دخالت دولت مالکي به سود بشار اسد، نفرت از مالکي را تشديد کرد. جنبش مطالبات به جنبش اعتراضي در 6 استان تبديل شد و اقدام به گردهماييها در ميدانهاي شهرها و سپس اقدام به تحصنها كردند. استان انبار، قلب تپنده در اين تحصنها بود.
حکومت مالکي با آن چه در توان داشت به سرکوب تحصنها روي آورد و پس از چندي قيام مسالمت آميز مردم 6 استان به مبارزه مسلحانه توده اي تبديل شد. در چنين وضعيتي خواست برکناري مالکي به خواست محوري قيام کنندگان تبديل شد. همزمان دولت اقليم کردستان نيز که عهد شکني مالکي را ديده بود به مخالفت با دور سوم نخست وزيري مالکي پرداخت. انفجار خشم و عصيان عشاير و مردم ستمديده عراق، در خرداد و تير ماه 93، به سلطة ديكتاتور دست نشاندة رژيم ولايت فقيه در مناطق وسيعي از چند استان عراق خاتمه داد. حكومت نوري مالكي كه سياستهاي جنايتكارانه اش چه در محاصره و سركوب و كشتار اعضاي مقاومت ايران در اشرف و ليبرتي و چه در حذف و به حاشيه راندن بخشهاي عظيمي از جامعه عراق، به طور فزاينده از تهران ديكته مي شد، عملا درهم شكست و با طرد و انزجار جامعه عراق و جامعة جهاني رو‌به‌رو شد و در سراشيب سقوط قطعي قرار گرفت و سرانجام از پا در آمد. وضعيت وزارت باصطلاح حقوق بشر در حكومت مالكي آيينة تمام نماي شقاوت و جنايت و چپاول و دزدي در اين حكومت دست نشانده است. شياع سوداني وزير باصطلاح حقوق بشر صرفاً يك جانور درنده و مزدور سفارت رژيم ايران و نيروي تروريستي قدس است. اين جنايتكار كه قطعاً بايستي در دادگاه بين المللي پاسخگوي اعمالش باشد جابجا و نقطه به نقطه در جنايتها و دروغپردازي و سرپوش گذاشتن بر جنايتها شريك و سهيم مالكي و مشاوران امنيتي اوست.
29-رژيم ايران که از اين فروپاشي سرگيجه سياسي گرفته بود،” داعش“ را بهانه كرد تا تمام جنبش مردم عراق را وابسته به آن جلوه دهد. در ابتدا تحت عنوان ”حفاظت مراقد مقدس“ شروع به مداخله نيرويي و جنگ افروزي فرقه‌يي کرد و سپاه قدس براي جنگ عليه مردم عراق اقدام به ثبت نام داوطلب كرد. حسن روحاني در ابتدا همكاري نظامي با آمريكا را بعيد ندانست و رسانه هاي رژيم و به ويژه منابع سپاه پاسداران با هياهو و به راه انداختن دود و دم زياد از آمريكا درخواست اقدام نظامي و سركوب داعش مي کردند. مالکي نيز به نيابت از بيت خامنه‌اي هر روزه خواستار دخالت ارتش آمريکا و بمباران مردم شهرهاي آزاد شده مي شد.
رئيس جمهور آمريکا اعلام کرد قصد دخالت نظامي در اين تحولات را ندارد و از اين زمان بود که سرکردگان حکومت ايران که در سال 2003 از حمله نظامي امريکا سود كلان برده بودند، اين بار وارفته و با نعل وارونه، به مخالفت با ”مداخله خارجي“ پرداختند.
در 4مرداد رئيس جمهور برگزيدة شورا در كنفرانس عربي- اسلاميدر پاريس گفت: « با ابراز انزجار از ستم و سركوب و تعدي عليه مسيحيان و انفجار جنايتكارانه مسجد نبي الله يونس در موصل، از مواضع هيأت علماي مسلمين و عشاير عراق، در محكوميت كوچاندن اجباري مسيحيان تقدير مي‌كنيم. اين، يك موضع مسئولانة اسلامي و انساني در برابر ارتجاع و افراطي‌گري تحت نام اسلام است».
خانم رجوي همچنين در 22 مرداد در كنفرانس بين المللي در مقر ملل متحد در ژنو خاطر نشان كرد: « شرائطي كه رژيم ملاها و دولت دست‌نشاندة آنها ايجاد كرده‌اند، به يك جريان افراطي و تروريستي قدرت و فرصت داده تا انقلاب مردم عراق را به بيراهه ببرد. و به كشتار بيگناهان و اقليتها و تعرض و هتك حرمت زنان بپردازد و با تعدي و كوچ اجباري جامعة مسيحيان و ايزديان عراق را در هم بكوبد. چيزي كه وجدان هر انسان شريف را جريحه‌دار ميكند و انزجار آنهايي را كه به اسلام راستين اعتقاد دارند، برمي‌انگيزد».
هياهوي ”بانكدار مركزي“ و ”پدر خوانده تروريسم بين المللي“ پيرامون داعش و اينكه گويا مساله عراق و قيام توده هاي مردم اين كشور براي سرنگون كردن مالكي و خلع يد از رژيم ايران، صرفاً در داعش خلاصه مي شود، با موضع گيري رهبران عشاير که اعلام کردند ما با داعش و القاعده جنگيده ايم و در آينده نيز امکان قدرت گيري به چنين نيروهايي نخواهيم داد، نقش بر آب شد.
30- در 21خرداد امير عشاير الدليم ضمن مرزبندي قاطع با جريان داعش، با هرگونه تروريسم، فرقه گرايي، افراط گرايي و بنيادگرايي اعلام مخالفت كرد. او خطاب به انقلابيون عشاير گفت: « به هيچ شكلي از تروريسم اجازه ندهيد چهرة درخشان اين انقلاب را خراب كند، چرا كه مالكي و كساني كه با او هستند قصد آن را دارند كه به اين انقلاب جامة تروريسم بپوشانند».
اوافزود: «بر همه جريانات سياسي است كه فوراً مالكي را بر كنار كنند و يك دولت موقت براي نجات آن‌چه از عراق باقي مانده تشكيل بدهند ... اهالي عشاير از شوراهاي نظامي و انقلابيون عشاير كاملاً آماده هستند تا پرونده امنيتي استانهايي را كه دولت مدعي است به دست تروريستها ساقط شده را به‌دست بگيرند. و براي همه يادآوري مي‌كنيم كه انقلابمان از روز اول براي باز پس گيري حقوق و نه براي انتقام بوده و به همه كساني كه نفوذي هستند و ... تلاش مي‌كنند در اين انقلاب رخنه كنند و اين انقلاب را در چشم جهانيان به‌عنوان كساني نشان بدهند كه داعش هستند، هشدار مي دهيم.
همه بر سر عدم همكاري و اجازه ندادن به داعش يا غير داعش توافق دارند اما هم ‌چنين مي‌ خواهيم كه شبه نظامياني را كه زشت ترين جنايات را انجام داده‌اند فراموش نكنند. لذا با صراحت تمام مي‌ گوييم كه آماده همكاري هستيم به اين شرط كه به شبه نظاميان حكومتي اجازه داده نشود باقي بمانند و خون و جان عراقيان را پايمال كنند. مسئول پرونده امنيتي بايد از فرزندان مردم عراق باشد و نه دولت مالكي كه خودش تروريسم را آورده است. به همه يادآوري مي‌كنيم كه ما از روز اول بر اساس حقوق سلب شده قيام كرديم و نه بر اساس سياست انتقام» (تلويزيون التغيير-11 ژوئن 2014).
31- روز22خرداد ”هيأت علماي مسلمين عراق“ كه متشكل از بالاترين مراجع و مفتيان بزرگ اهل سنت درعراق است، در يك پيام فوري خطاب به انقلابيون عراق اعلام كرد:
«انقلابيون بايستي در خدمت مردم باشند. چرا كه مي ‌خواهند ظلم را از روي مردم بردارند.
بايستي تلاش كنيد تا هر شهري كه آزاد مي ‌شود خودش سمبل و شاخصي براي ساير شهرها شود. انقلابيون در موصل و صلاح‌الدين و ساير مناطق آزاد شده، بايستي به اين موضوع توجه داشته باشند كه رفتار با اقليتها بر اساس آيين ماست و بايستي يك چهره بسيار پاك از انقلابيون در نزد جهانيان بارز شود.
هرگونه احراج بايستي برداشته شود. اين براي حفاظت و نگهباني از اقليتها و حفاظت از اعتقادات آنها ضروري است.
انقلابيون 30 ميليون عراقي هستند و كسي جز آنها انقلابيون نيست. مردم عراق از روز 25 فوريه 2011 اقدام به برگزاري تظاهرات مسالمت ‌آميز در 16 شهر كردند، ولي بعد از چند ماه مالكي با آتش پاسخ داد.
سپس تظاهرات و اعتراضات در6 استان شروع شد و عراقيان تحصن هايي را بيش از يكسال شكل دادند و خواسته‌هاي مشروع خودشان را مطرح كردند. اما مالكي با آهن و آتش پاسخ داد و بعد با تانك و سلاح سنگين تهاجم كرد و صدها نفر را كشت و زخمي كرد.
در مابل، عراقيان راهي جز پاسخ گفتن به همان شيوه برايشان باقي نماند و آن انقلاب، انقلاب مردم بود. هر جريان و گروهي كه فكر مي كند رهبري انقلاب در دست اوست در توهم به‌سر مي برد».
هيأت علماي مسلمين عراق همچنين تاكيد كرد: «در قبال فراخوانهايي كه به انقلابيون براي رفتن به طرف نجف و كربلا و غيره داده مي‌شود هشدار مي‌دهيم. چنين فراخواني غير قابل‌ قبول و مردود و موضعي غيرمسئولانه از هر طرفي است كه آن را صادر كند و به جايي راه نخواهد برد و مقدمه اي خواهد بود براي شكست انقلاب و تغيير هدفش از كمك به مظلومان بسوي حوادث فتنه انگيز در بين مردمي واحد.
همگان مي دانند كه اكثريت مردم عراق در جنوب كشور، مالكي و باند او را رد مي كنند و مثل بقيه مردم از ظلم شديد و فقر بي حد و حصر و پايمال شدن شرافت و حقوق و تسلط احزاب و شبه نظاميان جنايتكار بر گرده‌شان رنج مي برند.
ما همه انقلابيون را نصيحت مي كنيم كه از هرگونه عملي كه منبعث از احساسات فرقه گرايانه باشد اجتناب كنند. همان چيزي كه دولتهاي بزرگ و كوچك شناخته شده، در مسير محقق كردن پروژه‌هاي مخرب خودشان عليه عراق و كل منطقه برايش تلاش مي كنند.
ما همگي فرزندان يك كشور واحد هستيم و همگي با هم تلاش مي كنيم تا از تمامي عراقيان، بدون استثنا كردن هيچ دين و آييني از دين و آيينهاي جامعه، رفع ظلم كنيم...
ما هيچ فرقي بين يك شخص و شخص ديگر و يك مذهب و مذهب ديگر قائل نيستيم زيرا كه همگي در اين خاك و آينده‌يي واحد سهيم هستند» (تلويزيون رافدين 12 ژوئن 2014)
در 24تير93 اياد علاوي نخست وزير پيشين عراق گفت:«بسياري از امور توسط رژيم ايران اداره مي شود و به‌طور مشخص توسط شخصي كه قاسم سليماني ناميده مي شود...اشتباهات رويهم متراكم و انباشته شده و به جامعه صدمه زده است. وضعيت سياسي موجود بيش از آن‌كه دفع‌كنندة بنيادگرايي و تروريسم باشد، تشويق‌كننده رشد و نمو بنيادگرايي و تروريسم شده است...
من با خود آمريكايي‌ها هم با صراحت صحبت مي كنم و سرمقاله هايي هم در بزرگترين روزنامه‌هاي آمريكايي نوشته‌ام... آنها مستمراً مي گويند داعش، داعش، داعش، تروريسم. طبعاً داعش جزئي از تروريسم و امتداد القاعده است. اما جنبش توده اي هم وجود دارد، جنبش مردمي، جنبش عشايري، نظاميان، غير نظاميان و ديگران و تظاهرات مسالمت‌آميز كه تماماً در كادر قانون اساسي بوده است. مقامات آمريكايي آنها را داعش و افراد مسلح و غيره مي نامند بدون توجه به واقعيت هايي كه روي زمين وجود دارند، توجه كنند كه آنها مردم شريف عراقي هستند كه با ما در مبارزه با القاعده شريك شدند». (تلويزيون الجزيره-15 ژوئيه 2014)
32-تحولات عراق كه سر انجام به بركناري رسمي مالكي در روند سياسي منجرشد، در وراي عوامل مختلف داخلي و خارجي كه در آن تأثير گذارند، برخاسته از قيام توده هاي مردمي است كه از ستم حكومت مالكي و پيامدهاي اشغال كشورشان توسط آمريكا به ويژه اشغال پنهان و آشكار بعدي توسط رژيم ولايت فقيه، به ستوه آمده و به‌پاخاستند. مردم و عشايري كه طي يك دهه، دهها و صدها بار در بيانيه ها و گردهماييهاي خود، از جمله بيانيه 5 ميليون و 200 هزار مردم عراق (ضميمة شماره 3- نيويورك تايمز23ژوئن 2006) و بيانية 3 ميليون تن از شيعيان دربارة رژيم ايران (ضميمة شماره 4- الزمان 16 ژوئن 2008)، مجاهدين و اشرف اعلام موضع نموده و اشرف را مشعل و الگوي راهنما و راهگشاي پايداري و آزادي شناخته بودند.
اكنون تحولات عراق، با توجه به وضعيت ژئوپليتيك عراق و اهميت استراتژيك آن در سرنوشت رژيم ولايت فقيه، تأثيرات بسيار گسترده‌يي در سطح منطقه و در سياستهاي طرفهاي ذينفع بين المللي خواهد داشت.
خامنه‌اي و مالكي دست بردار نيستند، اما قدر مسلم اين كه دوران كلان بهره برداريهاي ولايت خامنه‌اي از نتايج فاجعه بار جنگ سال 2003 و خطاهاي استراتژيكي سياست آمريكا كه دروازه هاي عراق را به روي اين رژيم باز گشود، پايان يافته است.
خامنه‌اي كه در ادامه جنگ طلبي خميني و شعار فتح قدس از طريق كربلا، بلعيدن عراق بحران زده و غرقه در خون و فاجعه را مهمترين راهبرد سياست صدور تروريسم ارتجاع و تضمين بقاي نظام ولايت فقيه قرار داده بود، اكنون بايد منتظر آثار زهرآگين اين شكست بزرگ بر طلسم ارعاب و نيروي نظامي حافظ ولايت فقيه يعني سپاه پاسداران در داخل ايران باشد.
خامنه‌اي مجبور است راهبرد جديدي انتخاب کند. يا بايد به واقعيت جديد تن دهد و يا براي احياي هژموني خود با اکثريت طرفهاي موجود در معادله عراق وارد جنگ شود. دست برداشتن از حمايت مالکي در پست نخست وزيري، نخستين گام در مسير تن دادن تحميلي به شرايط جديد است كه رفسنجاني صراحتا بر آن تأكيد مي كند.
رفسنجاني در جلسة مجمع تشخيص مصلحت نظام، برخلاف سياست راهبردي خامنه‌اي در حمايت از دور سوم نخست وزيري مالكي، از ”طرح دولت فراگير در عراق“ حمايت كرد و گفت :« اميدواريم ميانجي خوبي براي خاموش كردن آتش اختلافات در عراق باشيم».
خامنه‌اي در صورت تن دادن به اين مسير و دست برداشتن از جنگ، جام زهر ديگري را سَر مي كشد که همانند زهر خوردن خميني در تير ماه سال 1367 است با اين تفاوت كه امروز نه خميني وجود دارد و نه خامنه‌اي داراي اتوريته‌يي است که بتواند زيان هاي ناشي از اين شکست را که با عقب نشيني در پروژة اتمي و تهي شدن ذخاير استراتژيك رژيم ولايت فقيه همراه است، جبران کند.
33- درحالي كه استراتژي و سياست رژيم ولايت فقيه براي صدور بحرانهاي رژيم قرون وسطايي به خارج از مرزها، در باتلاق 35سال جنگ و جنايت دفن مي شود، آنچه به اثبات مي رسد، حقانيت و برآمد افتخار آميز «سياست صلح و آزادي» است كه شوراي ملي مقاومت ايران با پيگيري آن قوام يافته است. سياستي كه به عنوان عامل تعيين كننده داخلي، توانست استراتژي جنگ ضد ميهني خميني با شعار «فتح قدس از طريق كربلا» را درهم بشكند و او را به قبول قطعنامة آتش بس وادار سازد. همين سياست بود كه در يازده سال گذشته در مقابل راهبرد خامنه‌اي براي بلعيدن عراق سدي استوار بنا كرد و از همان آغاز به طرفهاي منطقه‌يي و بين المللي هشدار داد.
در 23آذر 1382 خانم رجوي در پيام خود به گردهمايي ايرانيان در لندن، گفت: « بگذاريد ازسوي مقاومتي كه افشاگر منحصر به فرد پروژه هاي اتمي و تسليحات ممنوعه كشتار جمعي رژيم آخوندها بوده است با صراحت از همين جا به دنيا اعلام كنيم كه: خطر روزافزون مداخلات و توطئه ها و تروريسم رژيم ملايان در عراق اكنون صد بار ازخطر اتمي اين رژيم بيشتر است. تكرار مي‌كنم: خطر روزافزون مداخلات و توطئه ها و تروريسم رژيم ملايان در عراق اكنون صد بار از خطر اتمي اين رژيم بيشتر است». او گفت: «در چنين وضعيت ژئوپليتيكي، باز هم مثل روزگار جنگ 8‌ساله، يعني دوران جنگ ضدميهني خميني، سد سديد در برابر ارتجاع و صدور بنيادگرايي، همانا مجاهدين خلق ايران هستند. به همين خاطر رژيم به شكل جنون‌آميزي در پي زد‌و‌بند و توطئه و تروريسم عليه مجاهدين در خاك عراق است تا شايد بتواند آنها را ناگزير از ترك اين كشور كند و بعد، طعمة خود را بدون هيچ رادع و مانع ايدئولوژيكي و سياسي به‌ويژه از نوع ايراني و شيعي، فرو ببلعد».
34- امروز يك اجماع جهاني دربارة ضرورت ايستادگي دربرابر فاشيسم مذهبي و اثر گذاري اين سياست در راستاي منافع عالي خلقهاي ايران و عراق و سوريه و ديگر كشورهاي منطقه شكل گرفته كه بهاي خونين ايستادگي بر سر آن را رزمندگان آزادي ايران در اشرف و ليبرتي با استقامتي شگفت انگيز پرداخته اند.
شوراي ملي مقاومت ايران، به پايداري شجاعانه رزمندگان اشرفي، و همبستگي آنها با توده هاي مردم عراق در برابر مطامع شوم رژيم، كه در اسناد زريني از بيانيه هاي ميليوني مردم عراق اعم از سني و شيعه و در انبوهي از موضعگيريها و اطلاعيه هاي مشترك نيروهاي سياسي عراقي از همه تنوعات ملي و قومي و مذهبي اين كشور، به ثبت رسيده است، درود مي فرستد.

فصل پنجم-رژيم ولايت فقيه در باتلاق سوريه و انزواي آن در جهان عرب
35-نظريه پردازان امنيتي خامنه‌اي ادعا مي کنند که سياست دفاع کامل از بشار اسد، نظام ولايت فقيه را بيمه کرده است. اما واقعيت اين است كه جنگ در سوريه بيش از پيش به باتلاقي از خون و جنايت براي خامنه‌اي تبديل شده است.
هم سرنوشتي با بشار اسد كه جهان او را يك جنايتكار جنگي و يك جنايتكار عليه بشريت مي شناسد، براي خامنه‌اي يك دام سقوط و نابودي است و اين دام با تحولات مربوط به عراق هر روزه ولايت خامنه‌اي را بيشتر در عمق باتلاق فرو مي برد.
محصول اين سياست در يک سال گذشته به ويژه تأييد انتخابات قلابي بشار اسد در خرداد گذشته، گسترش تنفر از رژيم ايران در ميان توده هاي مردم عرب و مسلمانان اهل سنت، موجب تشديد تضاد بين رژيم با کشورهاي بزرگ غربي و کشورهاي خاورميانه شده است. همين مسأله تضادهاي دروني هرم قدرت را تشديد کرده است. باند رفسنجاني-روحاني در يك رشته موضعگيري پيرامون سوريه به طور صريح يا ضمني خط مشي خامنه‌اي را به چالش کشيدند. احمدي نژاد هم هرچند با اين سياست خامنه‌اي زاويه داشت، اما در عمل تا کنون سياست خامنه‌اي در سوريه اجرا شده و شكافهاي درون حاكميت را بيشتركرده است.
در حالي که رژيم ولايت فقيه سردسته بنيادگرايان و بيت خامنه‌اي قلب و مغز تروريسم و بنيادگرايي است، رسانه هاي وابسته به رژيم هر روزه از خطر داعش دَم مي زنند و حتي کل انقلاب سوريه را «داعشي» معرفي مي کنند. در حالي که نيروهاي اصيل انقلاب سوريه نه تنها با داعش مرزبندي داشته و دارند، بلكه جنگهاي خونيني با داعش كه ظهور و اقداماتش عملا در خدمت رژيم اسد بوده، داشته اند. داعش بسياري از فرماندهان و نيروهاي اپوزيسيون سوريه را به سود ديكتاتور خون آشام حاكم كشتار كرده است.
در اين خصوص، احمد جربا رئيس ائتلاف نيروهاي ملي سوريه در اجلاس وزراي خارجه عرب در قاهره گفت: «انقلاب سوريه در تاريخ به ثبت رسانده كه در آن واحد با رژيم بشار اسد و حاميان آن و مزدوران حزب الله و عصائب اعزامي از عراق و داعش و شاخه هاي آن به تنهايي و بدون دخالت مستقيم يا غير مستقيم خارجي مي جنگد. رها كردن انقلاب سوريه و عدم حمايت از آن بزرگترين خدمت به تروريسم در سرتاسر منطقه است». درهمين سخنراني جربا در مورد تحولات عراق و دعاوي حكومت آخوندي گفت: « آنچه را كه اكنون در عراق شاهد آن هستيم فريادي است در مقابل همه حكومتها كه موضع خود بين قاتل و قرباني را تاكنون تعيين تكليف نكرده اند. بعضي از حكومتها با وقاحتي بي نظير و با شعارهاي دروغين و مندرسي همچون حمايت از اماكن مقدسه از قاتل حمايت كرده و دست به كشتار مردم مي زنند» (سايت ائتلاف ملي سوريه 29خرداد93).
36-شوراي ملي مقاومت ايران از ابتداي شروع حرکت اعتراضي در سوريه و تکامل جنبش انقلابي عليه بشار اسد در کنار مبارزه مردم سوريه قرار گرفت. ما اعلام کرديم:
-«کمکهاي بي دريغ رژيم ايران و شخص خامنه‌اي و شرکت مستقيم نيروي سرکوبگر و تروريستي قدس وابسته به سپاه پاسداران، تا کنون نتوانسته در ارادة مردم دلير سوريه براي سرنگوني ديکتاتوري سوريه خللي ايجاد کند. خامنه‌اي در يک موضع گيري ننگين و ارتجاعي، قيام مردم سوريه را وابسته به غرب اعلام کرد. واکنش مردم سوريه در قبال اين موضع سخيف و مشارکت سپاه پاسداران در سرکوب قيام کنندگان، بسيار روشن و شفاف بود: آنها در شعارهاي خود خامنه‌اي را مورد حمله قرار دادند و عکسهاي او را به آتش کشيدند» (بيانيه شورا- مرداد 1390).
-«مداخله خامنه‌اي در سوريه براي حفظ ديکتاتوري بشار اسد ـ كه كشاكش مرگ و زندگي براي رژيم ايران است ـ و افول حزب الله لبنان در پيآمد جنگيدن در کنار نيروهاي ديکتاتور سوريه، موجي از خشم و نفرت در کشورهاي عربي برانگيخته است. نظريه پردازان ولايت خامنه‌اي بر اين امر اتفاق نظر دارند که با فروريختن نظام اسد، كل جبهة منطقه‌يي رژيم فرو مي ريزد و تخت سلطنت خامنه‌اي در تهران به لرزه در خواهد آمد. اظهار نظر آخوند مهدي طائب سركردة قرارگاه عمار در اين باره كه حفظ سوريه از خوزستان براي نظام مهم تر است، نگرش استراتژيك تمام رژيم است» (بيانيه شورا- مرداد 1392).
37- در ديدار رئيس جمهور برگزيده شوراي ملي مقاومت ايران با احمد جربا رئيس ا‌ئتلاف ملي نيروهاي انقلاب و اپوزيسيون سوريه درپاريس در 3خرداد93، طرفين بر نبرد مشترك رهايبخش در برابر رژيم نامشروع ولايت فقيه تا تحقق آزادي و دموكراسي در ايران و سوريه تأكيد كردند.
خانم رجوي نقش فاشيسم ديني حاكم بر ايران را در سركوب وكشتار مردم سوريه و حمايت همه جانبه از ديكتاتوري بشار اسد محكوم كرد و خواهان حمايت جامعة بين المللي از ارتش آزاد و از ائتلاف ملي نيروهاي انقلاب و اپوزيسيون سوريه به عنوان نمايندة مشروع مردم سوريه شد.
آقاي جربا همبستگي و برادري مقاومت ايران با انقلاب سوريه را ستود و گفت ما و مردم ايران در يك سنگر مشترك عليه دشمن مشترك و براي رسيدن به هدفي مشترك مبارزه ميكنيم. آخوندهاي حاكم بر ايران از هيچ مشروعيتي برخوردار نيستند و سرنوشت مردم سوريه و انقلاب سوريه به سرنوشت مردم ايران و نمايندة مشروع آن، يعني شوراي ملي مقاومت ايران و رئيس جمهور منتخب آن خانم مريم رجوي گره خورده است.
احمد جربا اقدامات سركوبگرانه عليه مجاهدين خلق ايران در ليبرتي را محكوم كرد و خواهان تضمين حقوق آنها از سوي جامعه بين المللي گرديد.
خانم رجوي دراين ديدار تأكيد كرد مقاومت و نبرد رهايي بخش و مشترك ما، قطعا مي تواند دو كشور برادر ايران و سوريه را از ديكتاتوري و سلطه نظام منفور و نامشروع ولايت فقيه در ايران و سوريه رها سازد و آزادي و دمكراسي براي خلقهاي برادر در اين دو كشور محقق كند.
همچنين ائتلاف ملي سوريه اعلام كرد: رئيس ائتلاف ملي سوريه، خانم رجوي را در جريان اقدامات دپيلوماتيك و سياسي و چارچوب كلي نتايج ديدارهاي موفقيتآميز اخيرش از پايتختهاي تصميم گيرنده در جهان قرار داد.
38- ديدار خانم رجوي و آقاي جربا در پاريس، باز تاب وسيعي در سطح بين المللي و در خاورميانه و دنياي عرب پيدا كرد. از جمله تلويزيون الجزيره، تحت عنوان”هماهنگي در نقشه مسيرمواضع بين المللي و منطقه يي در قبال انقلاب سوريه“ خاطر نشان كرد: « مردم سوريه و مردم ايران با يك دشمن در جنگند. ما برروي اين خبر توقف ميكنيم و آن را در دو محور مورد بررسي قرار ميدهيم: درحاليكه رژيم تهران چه در زمينة سياسي و چه در صحنة جنگ، از رژيم اسد حمايت ميكند، چه دلايلي براي ملاقات جربا و رجوي وجود دارد...و اين هماهنگي ها چه بازتابهايي در نقشه مسير مواضع بين المللي و منطقه اي در قبال انقلاب سوريه داشته است».
39-واكنش رژيم ولايت فقيه كه در همبستگي مقاومت رهايي بخش مردم ايران با قيام و انقلاب مردم سوريه، سرمايه گذاريهاي استراتژيك خود را درخطر مي ديد، جنون آميز بود.
ارگانها و مقامهاي مختلف حكومتي از جمله وزارت خارجة رژيم ازطريق شيخ الاسلام معاون وزير، کميسيون امنيت و سياست خارجي در مجلس آخوندها و حتي آخوند حسن نصرالله سركرده حزب الله لبنان در اين بسيج حكومتي، در خدمت بيت ولايت براي روضه خواني عليه روابط مقاومت ايران و اپوزيسيون سوريه، به خط شدند.
شبكه هاي مختلف راديو تلويزيوني رژيم و خبرگزاريهاي سپاه پاسداران و نيروي تروريستي قدس و هم چنين سايتهاي زنجيره‌يي وزارت اطلاعات و ديگر رسانه هاي حكومتي، به انتشار بي دنده وترمز متني كليشه‌يي كه طبق معمول، بخشنامه شده از بيت ولايت است، پرداختند و گفتند و نوشتند:
«احمد جربا رئيس ائتلاف معارضان سوري در ديدار با مريم رجوي سركردة گروهك تروريستي منافقين اين گروهك را برادران معارض سوريه خواند. در هفته گذشته هم به تقاضاي منافقين ديدار ميان مقامات ميانه اين گروهك تروريستي و ائتلاف ملي سوريه برگزار شده بود. دستان اعضاي اين دو گروهك تروريستي به خون هزاران زن و مرد بيگناه در ايران و سوريه آغشته است» (تلويزيون رژيم -4 خرداد 93).
-«رجوي در اين ديدار گفت با ادامه مبارزات نيروهاي مقاومت ايران و انقلابيون سوريه، مردم هر دو كشور از شر حكومتهاي مستبد خلاص شوند. احمد جربا نيز در اين ديدار با استقبال از عملكرد منافقين گفت: سرنوشت مردم ايران و مخالفان بشار اسد در سوريه به هم گره خورده است.
سازمان منافقين...پس از ادعاهاي بي‌اساس در مورد برنامه هسته‌يي ايران و به راه‌انداختن جنگ رواني عليه برنامة صلح‌آميز هسته‌يي، از ليست سازمانهاي تروريستي آمريكا و اتحاديه اروپا بيرون آمد» (خبرگزاري سپاه پاسداران-3خرداد 93).
-«از آن‌جا كه ديدارها و سفرهاي مخالفان سوريه اين روزها در فرانسه افزايش پيدا كرده است، به نظر مي‌رسد پاريس محل هماهنگي‌هاي جديدي ميان اعضاي مجاهدين با مخالفان سوريه شده است.
احمد الجربا رئيس گروه موسوم به ”ائتلاف ملي مخالفان سوريه“ (كه تابستان 2011 با پشتيباني آمريكا و فرانسه و حمايت مالي قطر و ميزباني تركيه تشكيل شد و مقر آن در استانبول است) نيز چند روز پيش در كاخ اليزه با فرنسوا اولاند رئيس‌جمهور فرانسه ديدار و درخواست كرده بود كه مخالفان مسلح سوريه را به سلاحهاي جديد و ضد هوايي مجهز كنند. در ديدار جربا با رئيس‌جمهور فرانسه هم‌چنين لوران فابيوس وزير خارجه و ”منذر ماخوس“ نمايندة مخالفان سوريه در فرانسه (كه سوريها او را سفير خود مي‌خوانند) حضور داشتند. ديدار ”دوستان سوريه“پنجشنبه گذشته برگزار شد. پيش از اين نيز، دقيقاً در پنجم ماه مي، الجربا به واشنگتن سفر كرده بود و درباره موضوعات نشست دوستان سوريه بحث و هماهنگي شده بود» (خبرگزاري سپاه پاسداران-31 ارديبهشت 93).
-«نكته مهم ديدار گروههاي تروريستي در پاريس اينكه، اين ديدار در آستانة برگزاري انتخابات رياست جمهوري سوريه انجام شده» (تلويزيون جام جم آخوندي-31 ارديبهشت 93).
40-كشوريمن كه مدتهاست درگير جنگ داخلي وكشتار گسترده است، عرصه ديگري از مداخله جويي رژيم آخوندهاست. گروه حوثيها كه بر بخشهايي از اين كشور مسلط شده، از حمايت مالي، تسليحاتي، آموزشي وسياسي نظام ولايت فقيه بهرمند است. رئيس جمهور يمن، عبد ربه منصور هادي، اخيراً در مصاحبه با تلويزيون العربيه گفت: رژيم ايران تلاش مي‌كند كه صنعا را با دمشق مبادله كند. او گفت: ايران به صورت گسترده در مسائل داخلي يمن دخالت دارد و چهار كانال تلويزيوني دارد كه عليه يمن برنامه پخش مي‌كنند. او اضافه كرد كه تعدادي از مشاوران ويژه عبدالملك حوثي تابعيت ايراني دارند. او همچنين يادآور شد كه دو تن از افسران سپاه پاسداران ايران در حال ساختن يك كارخانة موشك سازي بودند كه دستگير شدند. علاوه براين حدود 1600 طلبه حوثي از يمن در گذشته به ايران رفته اند.
وزير دادگستري يمن مرشد العرشاني نيز در مصاحبه با روزنامه الشرق الاوسط گفته است كه گروه حوثيها در يمن بر اساس طرح رژيم ايران عمل ميكنند وهدفشان بر هم زدن امنيت كشور است. او به كشورهاي عربي فراخوان داد كه در برابر مداخلات رژيم ايران بايستند.
ازاين پيشتر، گزارشهاي مستندي در مطبوعات عربي منتشر شد كه پاسداران نيروي قدس در اريتره به تروريستهاي يمن آموزش مي دهند. حدود يكسال قبل مقامات يمني يك كشتي سلاح را كه از سوي رژيم آخوندي براي تروريستهاي يمن ارسال شده بود متوقف وضبط كردند. پس از اطلاع موضوع به شوراي امنيت، يك تيم سازمان ملل براي بازرسي اين كشتي اعزام گرديد و پس از آن، وزير خارجه يمن، ابوبكر القربي، به نقل از گروه تحقیق سازمان ملل متحد اعلام کرد که « ایران در قاچاق اسلحه به کشورش دست داشته است».
به اين ترتيب، از يك طرف روشن مي‌شود كه چگونه رژيم آخوندي آتش جنگ وكشتار را به كشورهاي مختلف منطقه «هديه» كرده و از طرف ديگر، تا حدودي، مي توان فهميد كه 800 ميليارد دلار درآمد نفت طي هشت سال گذشته، در كجاها به مصرف رسيده است.

فصل ششم-جنگ در غزه، فرصت جديد براي خامنه اي
41-در هفته هاي گذشته ارتش اسرائيل مردم فلسطين در غزه را به شکل وحشيانه مورد هجوم قرار داده و در اين جنايت عليه بشريت دو هزار تن از مردم فلسطين را به شهادت رسانده بود. شوراي ملي مقاومت ايران از همان ابتدا توسط خانم رجوي اين حملات ضد انساني را محکوم کرد.
مسئوليت غير قابل تقسيم قتل عام مردم بي گناه در غزه بويژه كودكان و سالمندان و زنان، برعهدة دولت و ارتش اسرائيل است. اما جاي سؤال دارد که چرا هرگاه ولايت خامنه‌اي در مَخمَصه و فشار قرار مي گيرد، در فلسطين آتش جنگي بي رحمانه برافروخته مي شود؟ جنگي كه رژيم ولايت فقيه و جريانهاي جنگ طلب اسرائيلي براي اهداف خود از آن فرصت سازي مي كنند. به ياد داريم که حاصل يکي از همين جنگها، قرارداد اُسلو را به بايگاني تاريخ سپرد. از آن جنگ، خامنه‌اي در رأس بنيادگرايان اسلامي و جنگ طلبان اسرائيل سود بردند و مردم خاورميانه زيانها و رنجهاي بسيار متحمل شدند.
در بحبوحة جنگ و كشتار بيرحمانة مردم غزه در هفته هاي گذشته، خامنه‌اي و قاسم سليماني صريحاً به فراخوانهاي بين المللي آتش بس فوري، حمله كردند و خواستار ادامة جنگ شدند. سؤال اصلي اين است كه خامنه اي ورژيمش چه نقشي در برافروختن چنين جنگهايي داشتند. چون ترديدي نيست كه ولايت فقيه با خون كودكان وزنان فلسطيني تجارت مي‌كند وسياست پيش مي‌برد، وبراي «مصالح ولايت»، زمينه ساز كشتار آنها مي‌شود.
در باره مقاصد شوم و ضد انساني رژيم ولايت فقيه دراين خصوص، شورا 8 سال پيش در بيانية خود اعلام کرد: «جنگ افروزيهاي فزايندة رژيم آخوندي در خاورميانه به ‌ويژه در لبنان و فلسطين با همه عواقب خطرناك آن اكنون پيش روي جهان قرار گرفته است. جنگ افروزي رژيم در لبنان حلقه يي از زنجيرة حركتهاي جنگي است كه حلقه هاي ديگر آن را توليد بمب اتمي، برنامه ريزي براي بلعيدن حاكميت درعراق و آشوب در فلسطين تشكيل مي دهند... شوراي ملي مقاومت با محكوم كردن كشتار مردم بيگناه لبنان و فلسطين از سوي اسراييل به تلاش براي پايان دادن به خونريزي و كشتار فرا مي خواند. حقيقت اين است كه تنها بازندة صلح در منطقه و دموكراسي در عراق، استبداد ديني حاكم بر ايران است. اين رژيم برخلاف ادعاهاي عوام فريبانه اش، بيشترين ضربه را به مردم فلسطين زده است. استبداد مذهبي حاكم بر ايران، مانع اصلي صلح و آرامش دراين منطقه از جهان است. ملايان، صلح در خاورميانه را طناب دار خود مي دانند و با تمام قوا در آن كارشكني مي‌كنند» (بيانيه شوراي ملي مقاومت-14 مرداد 1385).
42- اگر براي مردم خاورميانه نقش آفريني هاي ماهرانه و البته رذيلانة رژيم بحران زا و جنگ طلب آخوندها روشن نشود، راه برون رفت از فاجعة ضد انساني روشن نخواهد شد. واقعيتي زشت و زمخت از حملة تجاوزكارانة آمريکا به عراق در سال 2003 در مقابل ماست كه براي ولايت خامنه‌اي يک فرصت ده ساله و پر از خون و فاجعه فراهم كرد. از اين رو به گُمان ما در تمامي جنگها و عمليات تروريستي که در خاورميانه صورت مي گيرد، بايد در جستجوي شيوه ها و مسيرهاي مداخله و بهره برداري خامنه‌اي به سود ولايتش بود.
شوراي ملي مقاومت در بيانيه مرداد 1391 اعلام کرد: «راهبرد صدور ترور و بنيادگرايي يکي از مؤلفه هاي اصلي رژيم استبدادي مذهبي ولايت فقيه است كه همگان دامنه و ابعاد كلان و مستمر آن را در منطقه، به ويژه درعراق و افغانستان و لبنان، مي دانند. افشاي طرحهاي تروريستي رژيم در آمريکا، آذربايجان، قبرس، کنيا، گرجستان، آذربايجان، تايلند، هند، بلغارستان و نقاط ديگر، به علت حاکم بودن سياست مماشات در جامعة جهاني، نتوانسته است يک عامل بازدارنده در مقابل برنامه هاي رژيم ايجاد کند. سپاه قدس، زير نظر مستقيم خامنه اي، برنامه ريزي و اجراي اقدامات تروريستي و آشوبگرايانة رژيم ايران را به عهده دارد. تحريم اين نيروي اهريمني و تعدادي از سرکردگان آن از جانب تعدادي از کشورها مانع عزم جَزم خامنه‌اي براي ادامه اين سياست نشده است».
43-خامنه‌اي با راه انداختن، تحريک کردن، مداخله کردن و توطئه گري در تمامي جنگهايي که پيرامون ايران شعله ور مي شود، به آمريکا، اروپا و حتي روسيه اين پيام را مي رساند که قادر است کل منطقه را ناامن کند.
در اين ترديد نيست که دولت کنوني اسرائيل در اختيار جنگ طلبان است. در اين ترديد نيست که در منطقه ما گروههاي ريز و درشت بنيادگرا و تروريست همچون القاعده و داعش وجود دارند.
اما اين گروهها خواه و ناخواه زير چتر رژيم ولايت فقيه فرصت رشد و عمل پيدا مي كنند. به لحاظ تاريخي و سوابق امر، نقطه عزيمت و سربرداشتن همة آنها، خميني با عنوان ”ولي امر مسلمين جهان“ و ارتجاع خُلَص تحت نام ”انقلاب اسلامي“ بوده است. رژيم ولايت فقيه، كانون تروريسم و بنيادگرايي و مانع و دشمن اصلي صلح و دموكراسي در اين منطقه از جهان است. كارگزاران رژيم به شمول سرکردگان سپاه، بارها گفته اند که عمق استراتژيک رژيم نه مرزهاي ايران، بلکه سوريه، لبنان، فلسطين و کرانه هاي مديترانه است، راهبردي بر ضد منافع مردم ايران، که نشان مي دهد قلب و مغز بنيادگرايي اسلامي را در تهران و در رژيم ولايت فقيه بايد هدف قرار داد. مقاومت ايران بارها بر اين امر تأکيد کرده است، اما آمريكا و ديگر قدرتهاي بزرگ جهاني پيرامون اين موضوع به شدت ضعيف، ناتوان و سردرگم اند و بارها غير عقلاني عمل کرده اند.
شوراي ملي مقاومت به وظيفه مبارزاتي خود عمل کرده و مداخلات ممتد و آشکار رژيم ولايت فقيه در اوضاع سياسي عراق، سوريه، لبنان، فلسطين و ساير كشورها را افشا کرده است.
بار ديگر اعلام مي کنيم که نمي توان پروژة دستيابي رژيم ايران به بمب اتمي را از سياست صدور ارتجاع و بنيادگرايي اين رژيم و اين هر دو را از نقض تمامي حقوق انساني مردم ايران توسط ولايت فقيه جدا کرد.
راهبرد اصلي و واقعي در برابر خطر مبرم فاشيسم ديني حاكم بر ايران براي صلحِ منطقه و جهان، افشاي واضح مداخله گري اين رژيم و خلع يد از آّن در کشورهاي ديگر است. اين رژيم نه بخشي از راه حل، بلكه خود مشكل اصلي است و هرگونه شريك كردن اين رژيم در حل بحرانهاي منطقه‌يي و باج دادن به آن، نقض غرض و تكرار اشتباهات فاجعه باري نظير فاجعة ده سال گذشته در عراق است.

فصل هفتم-مبارزه بدون تزلزل براي سرنگوني، حماسه هاي پايداري در اشرف و ليبرتي
44-حمله ددمنشانه ”لشكر كثيف“ مالكي به قرارگاه اشرف و قتل عام 52 تن از ساکنان آن در 10 شهريور 92 فقط يک تعرض ساده از جانب دشمن به مقاومت نبود. اين حمله، طرح خامنه‌اي براي نابودي کامل مقاومت بود. او ميخواست در آستانه خوردن زهر اتمي، مشابه قتل عام زندانيان سياسي پس از ”زهر آتش بس“ در سال 67، از دست مقاومت به كلي خلاص شود.
بيانية رسمي سپاه پاسداران و سرکردگان رتبة اول آن، اظهارات وزير اطلاعات و شرکت پاسدار قاسم سليماني در اجلاس مجلس خبرگان براي توضيح پيرامون اين کشتار، نشان مي دهد که اين حمله اهداف شوم و بسا فراتري را پيگيري مي کرده است. سرکردگان رژيم بلافاصله اين حمله را پيروزي استراتژيك و مهمتر از ”عمليات مرصاد“ و داراي تأثيرات منطقه‌يي توصيف كردند و از احتمال كشته شدن مسئول شورا در اين عمليات سخن گفتند.
از اين پيشتر، در اول تيرماه 92، خانم رجوي درگردهمايي بزرگ ايرانيان در پاريس، به خدمت گرفتن كوبلر نمايندة ويژة دبيركل را توسط خامنه‌اي و مالكي در توطئة شناعت بار حذف فيزيكي مسئول شورا فاش كرده بود. خانم رجوي گفت:« امروز هم شاهديم كه يك كُر هماهنگِ خامنه اي- مالكي- كوبلر و خدمتكاران آنها، همان منويات شوم را تكرار مي‌كنند. بگذاريد براي روشن شدن ابعاد اين طرح و براي ثبت در سينة تاريخ...بگويم: در تيرماه سال 91 بعد از قطع ملاقاتهايم با كوبلر، با پادرمياني و حضور يك گروه از شخصيتهاي برجستة آمريكايي و اروپايي، كه هم اكنون در اين جا حضور دارند، با كوبلر ملاقات كردم. در اين ملاقات، گذشته از همة حيلهها و نيرنگها براي جابهجايي اجباري مجاهدين از اشرف به ليبرتي، كوبلر، كه از اين پيشتر با مأموران گشتاپوي آخوندي ديدار و گفتگوهاي مفصل كرده بود، به اصرار، خواستار اطلاعات در مورد مسعود بود. من بلافاصله برآشفتم و اعتراض كردم، اما او با سماجتي بسيار شك برانگيز، به پرس و جو ادامه مي داد و در نقش داية مهربانتر از مادر، حتي ميگفت كه در جريان جابه جاييها، قصد حفاظت از جان او را دارد. آنقدر كه شخصيتهاي حاضر در جلسه، همگي برآشفتند، برخي بپاخاستند و با اعتراض از او پرسيدند كه اين سؤالات و رديابي را براي چه ميخواهد؟ به موازات اين رديابي، هنگام انتقال آخرين ستونهاي مجاهدين به ليبرتي نيز، عوامل رژيم در ميان نظاميان و لباس شخصيهاي مالكي و زير نظر مأموران كوبلر، به عكسبرداري از چهره مجاهدين، در حين بازرسي مشغول مي شدند، و هنگامي كه مجاهدين اعتراض مي كردند، كوبلر به جاي ممانعت از اين جاسوسي، خواستار خويشتنداري و سكوت مجاهدين ميشد. البته براي همه روشن و مشخص است كه در پشت اين طرحها چه كسي قرار داشته و قرار دارد».
دو ماه و نيم پس از قتل عام در اشرف، آقاي طاهر بومدرا، رئيس پيشين حقوق بشر سازمان ملل در عراق، در 24 آبان 92 در يك كنفرانس در پاريس پيرامون آنچه شخصاً در عراق شاهد بوده است گواهي داد: «من خدا راگواه ميگيرم و اين شهادت را بيان ميكنم كه سازمان ملل و هم چنين كميسارياي عالي امور پناهندگان و سفارت امريكا و بريتانيا در بغداد و سفارت آلمان در بغداد، همه اين ها دستشان در سركوب ساكنان اشرف دركار بوده است. همة آنها تا همين امروز هم پذيرش اعضاي سازمان مجاهدين را در اراضي كشورشان رد ميكنند. چرا رد ميكنند؟ چون سازمان ملل اين طور استدلال ميكند كه چنانچه رهبران مجاهدين را از دور خارج كنيم بقيه ساكنان اشرف به كشورشان برميگردند. به همين دليل است كه حملات عليه آنها در كمپ تكرار ميشود... حملات تا زمانيكه رهبري از ساكنان جداسازي نشده، ادامه خواهد يافت. هدف جداسازي رهبري از ساكنان است. در نتيجه‌، در اول سپتامبر حمله عليه اشرف صورت گرفت. فكر مي كردند كه رهبري در اشرف باقي مانده لذا حمله عليه اشرف صورت گرفت تا همه كساني را كه در اشرف باقي مانده اند، از بين ببرند...».
زمينه سازيها، شيطان سازيها و حمله هاي مداوم عليه مسؤل شورا و كيان شورا از اول سال 92 بطور حيرت انگيزي بالا گرفت. طرح بحثهاي مرگهاي مشكوك در اشرف و ليبرتي در خدمت چنين جنايتي بود.
كارزار گستردة جهاني مقاومت عليه قتل عام و گروگان گيري در اشرف، كه با اعتصاب غذاي 108 روزه در ليبرتي و چندين شهر بزرگ جهان و با اعتراضها و تظاهرات مستمر هموطنان در سراسر جهان بويژه تظاهرات كوبندة بين المللي در برابر كاخ سفيد در همان روز ملاقات مالكي با رئيس جمهور آمريكا و سلسله اي از اقدامات حقوقي و سياسي و پارلماني همراه بود، ورق را بكلي برگرداند و طومار حسابهاي دشمن را درهم پيچيد.
45-در 30 آبان 92 دادگاه اسپانيا بر اساس كنوانسيون چهارم ژنو شكايت عليه فالح فياض، مشاور امنيتي مالكي، را به اتهام جنايت عليه جامعه بين المللي، كشتار و گروگانگيري در اشرف پذيرفت و در رأي خود خاطر نشان كرد: كشتارها، جراحتها، بمباران صوتي، محروم كردن ساكنان از مواد غذايي و مراقبتهاي پزشكي، هيچ چيزي در اشرف بدون اطلاع اعضاي كميته سركوب اشرف و به طور خاص فالح فياض نمي توانست اتفاق بيفتد.
46-از اين پيشتر، در 8 آبان هيأت حقوقدانان امريكايي به رياست جَرد گِنزر، رئيس سازمان حقوق بشري ”استراتژي هاي پرسِئوس“ در روز بعد از ورود مالكي به واشنگتن، گزارش تحقيقي و مستند خود دربارة ارتكاب جنايت عليه بشريت در اشرف را كه در نيويورك به مقر مركزي سازمان ملل متحد تحويل داده بود، در كلوپ ملي خبرنگاران در واشينگتن ارائه كرد. در اين گزارش به صراحت نتيجه گيري شده بود «باراك اوباما از كسي در كاخ سفيد پذيرايي مي كند كه مرتكب جنايت عليه بشريت شده است». حقايق مندرَج در اين گزارش، تماماً با استفاده از مصاحبه با 42 بازمانده قتل عام در اشرف و اسناد ويدئويي و آنچه در تلفن هاي موبايل ساكنان پس از قتل عام در مشورت با 3 فرمانده آمريكايي حفاظت اشرف در سالهاي گذشته و با استفاده از تكنيك نقشه برداري گوگل از ساختمانهاي اشرف تهيه شده بود. اين گزارش جايي براي دروغپردازي حكومت عراق و ياوه گويي هاي رژيم و عوامل آن در داخل و خارج ايران باقي نميگذاشت. در پايان گزارش، مسئوليت هاي دولت آمريكا به رئيس جمهور كشور يادآوري شده و گفته شده بود او بايد به خاطر حيثيت از دست رفتة دولت آمريكا و اشتباهات بزرگي كه انجام داده است از مالكي بخواهد گروگانها فوراً آزاد شوند. حكومت عراق بايد به خاطر جنايت بزرگ عليه بشريت مواخذه شود و آمريكا بيش از اين زير تعهداتش دربارة حفاظت 3 هزار ايراني باقيمانده در كمپ ليبرتي در عراق نزند...
47-در 18 آذر بيانيه مشترك2 گروه كار تخصصي و 4 گزارشگر ويژة ملل متحد دربارة قتل عام در اشرف و گروگانگيري منتشر شد. گروه كار ناپديد شدگان اجباري، گروه كار بازداشتهاي خودسرانه، گزارشگر ويژه اعدامهاي خودسرانه و فراقضايي،گزارشگر ويژة شكنجه و مجازاتهاي بيرحمانه، گزارشگر ويژه خشونت عليه زنان وكارشناس مستقل ملل متحد براي ترويج يك نظم دموكراتيك و عادلانة بين المللي، همه، بالاتفاق جنايت بزرگ عليه بشريت در اشرف را محكوم كردند و از حكومت عراق خواستار نتايج تحقيقات و محل نگهداري 7 گروگان شدند. گروه كارشناسان ملل متحد تاكيد كردند « مصونيت و بدون كيفرماندن جنايتكاراني كه مرتكب اين جنايت شده‌اند، خصوصاً با در نظر گرفتن اتهامات شديدي كه در مورد ارتكاب اين جنايت توسط نيروهاي عراقي مطرح است، اقدامي به‌طور مشخص وقيحانه است. دولت عراق در قبال جلوگيري، حفاظت، تحقيق، محاكمه و مجازات تمامي اعمال خشونت‌آميز، از جمله عليه زنان، مسئوليت دارد و بايد تضمين كند كه حقوق و كرامت آنها محترم شمرده شود». آنها همچنين خواهان تحقيقات مستقل درباره جنايت عليه بشريت در اشرف و محاكمه و مجازات جنايتكاران شدند.
48-در 20 آذر قطعنامه لازم الاجراي حفاظت از ايرانيان مخالف در ليبرتي در كنگرة آمريكا توسط نمايندگان ارشد هر دو حزب به ثبت رسيد. اين لايحه تحت عنوان «حصول اطمينان از حفاظت فوري مخالفان ايراني كه در كمپ ليبرتي زندگي ميكنند ميخواست كه تسهيل پذيرش آنها به عنوان پناهنده در ايالات متحده» توسط سنا و مجلس نمايندگان به تصويب برسد. لايحه از جمله مقرر مي كند:
-«سياست ايالات متحده بايد انجام دادن كليه اقدامات لازم و مناسب را براي حصول اطمينان از امنيت فيزيكي و حفاظت اعضاي اپوزيسيون مجاهد خلق در ليبرتي در برگيرد»
-«پذيرش ساكنان ليبرتي در ايالات متحده به عنوان پناهنده»
-«ايالات متحده آمريكا ساكنان اشرف را كه هم اكنون در ليبرتي به سر مي برند بعنوانافراد”حفاظت شده“طبقكنوانسيونچهارمژنوبرسميت شناخت و خود را متعهد كرد تا از آنها تا تعيين تكليف نهايي موقعيتشان، حفاظت كند»
-« ايالاتمتحدهآمريكامي بايدتمامياقداماتلازمومناسب را به كار گيرد تا امنيتساكنانليبرتيرا تضمين كند».
49-درجريان سفر مالكي به آمريكا از 7 تا 10 آبان 92 كوبنده ترين تظاهرات هموطنانمان و موضعگيري هاي حاميان آمريكايي مقاومت ايران، بي وقفه در جريان بود. تظاهرات بزرگ و متمركز در روز جمعه 10 آبان، همزمان با ملاقات رئيس جمهور آمريكا با مالكي، در جلو كاخ سفيد صورت گرفت. در روزهاي قبل، شخصيت هاي برجسته سياسي در آمريكا، قوياً حمله به اشرف را محكوم كرده و مخالفت قاطع خود با سياستهاي مالكي و دادن تسليحات از قبيل هلي كوپترهاي تهاجمي آپاچي را كه مالكي براي دريافت آنها به آمريكا آمده بود، اعلام كرده بودند.
در 10 آبان نيوت گينگريچ (كانديداي رياست جمهوري و رئيس پيشين كنگرة آمريكا) در برابر كاخ سفيد اعلام كرد:
« من ميخواهم سخنرانيم را حول نامه يي كه در 29 اكتبر (7 آبان) به رئيس جمهور از طرف تعدادي از سناتورهاي بسيار برجستة آمريكا فرستاده شد، متمركز كنم. اين، هم يك گروه دو حزبي است و هم يك گروه با نفوذ. بگذاريد توضيح دهم:. سناتور مك كين، كارل لوين، جيمز اينهوف، رابرت منندز، باب كراكر و ليندزي گراهام. همگي آنها اين نامه را امضا كردهاند. چهار تن از آنها داراي مناصب ارشد در زمينههاي سياست خارجي و امنيت ملي هستند. سناتور لوين رئيس كميته قواي مسلح است. سناتور اينهوف، نماينده ارشد جمهوريخواهان در همان كميته است. سناتور منندز، رئيس كميته روابط خارجي است و سناتور كوركر، نمايندة ارشد جمهوريخواهان در همان كميته است و البته سناتور مك‌كين و سناتور گراهام افراد بسيار با تجربه‌يي هستند كه همگي شما آنها را در تلويزيون ديده ايد و ميدانيد كه آنها چقدر درگير مسائل سياست خارجي و امنيت ملي هستند.
علت اينكه اين را يادآوري ميكنم اين است كه اين تنها نظر يك فرد نيست، اينها افرادي هستند در بهترين كميتهها و داراي بهترين كارمندان... آنها اطلاعات واقعي دارند و آنها نكات بسيار نگران كننده‌يي را در مورد وضعيت كشورما با مالكي و رابطهمان با عراق بيان ميكنند. اين، زمينه را براي آن چيزي كه رئيس جمهور اوباما در ملاقات امروز بايد روي آن تأكيد كند، فراهم ميسازد.
بنابراين بگذاريد يكي دو خط از اين را برايتان بخوانم چرا كه فكر ميكنم نقل قول كردن از چنين افراد مهمي به ما درك درستي از نظرات آنها كه بر پاية بررسيها و كار كارمندان آنها ميباشد، ميدهد.
آنها ميگويند «بسيار مهم است كه ما به‌طور مستقيم با موضوع وقايع در كمپ اشرف و كمپ ليبرتي برخورد كنيم».
نامه ميگويد: «حملات عليه ساكنان كمپ اشرف در عراق سزاوار سرزنش است، به خصوص به اين خاطر كه دولت عراق تعهد داد از اين افراد حفاظت كند. مالكي بايد درك كند كه چنين اقداماتي بايد متوقف شوند. اين اقدامات نه تنها كار را براي دوستان عراق در آمريكا در ايجاد حمايت عمومي سخت ميكند، به طور خاص در كنگره، بلكه كار آنها را نيز براي بهبود همكاري استراتژيكي سخت ميكند. همچنين جايگاه عراق به عنوان يك عضو مسئول در جامعه بينالمللي را تضعيف ميكند».
بگذاريد اين را روشن سازم كه غير قابل تصور است كه در اول سپتامبر افراد مسلح وارد كمپ اشرف شده باشند و دولت مالكي هيچ اطلاعي از آن نداشته باشند. اين غير ممكن است. غير قابل تصور است كه 7 گروگان در عراق نگهداري شوند و دولت مالكي هيچ اطلاعي از آن نداشته باشد. اولاً، اگر دولت مالكي حقيقتاً هيچ اطلاعي از آن نداشت چرا آنها را به عنوان يك همكار ميدانيد، چرا كه آنها چيزي نميدانند.
اما حقيقت اين است كه آنها ميدانند و آنها به عنوان متحد رژيم ديكتاتوري ايران، كه البته ضد هر نيروي آزاديخواه در ايران است، عمل ميكنند. من اميدوارم كه رئيس جمهور امروز اين امر را كاملا روشن سازد كه همكاري امري دو طرفه است و اگر مالكي به اينجا آمده تا از ما درخواست كمك كند، او بايد شايستگي اين كمك را با انجام چند كار كليدي كسب كند.
اول اينكه از افرادي كه در كمپ ليبرتي هستند حفاظت كند و مسئوليت تضمين سلامتي آنها را تا زماني كه بتوانيم براي همه آنها ويزا تهيه كنيم تا به كشورهاي ديگري منتقل شوند و در امنيت قرار بگيرند، بر عهده گيرد. دوم، او بايد همين امروز متعهد شود كه 7 گروگان آزاد خواهند شد و اين كه دولت او دست به هر كاري خواهد زد تا آنها را پيدا كند.
سوم اينكه، ما بايد خواهان آن شويم كه او دريابد چه كسي در پشت، نه تنها حمله اول سپتامبر بلكه همه حملات كه منجر به كشته شدن افراد شده است، بوده است. چرا كه عواملي از دولت عراق در تمامي اين حملات دخيل بودهاند و آن افراد بايد شناسايي و مجازات شوند و بايد برايش روشن شود كه آنها نميتوانند جان افراد بيگناه را بدون هيچگونه عقوبتي بگيرند
آمريكا دو دليل دارد تا از رئيس جمهور بخواهد كه اين موضع قوي را اتخاذ كند.
اولي، يك دليل اخلاقي است. اگر شما از هر كادر نظامي كه درگير اين موضوع بوده است بپرسيد، آنها خواهند گفت كه ما به آنها تعهد داديم. شرافت و تعهد آمريكا در گرو اين موضوع است. بنابراين ما يك دليل عميقاً اخلاقي داريم تا اصرار ورزيم كه مالكي به تعهدات خود عمل كند.
دليل عملي دوم اين است كه اگر مالكي اينقدر بدهكار ديكتاتوري ايران است كه نميتواند از افراد ليبرتي حفاظت كند، اگر او اينقدر از ديكتاتوري ايران ميترسد كه نميتواند افراد مسئول را تحويل دهد، اگر او اينقدر نسبت به منافع آمريكا بي تفاوت است كه نميتواند 7گروگان را آزاد كند، چه دليلي هست كه ما او را شريك خود بدانيم؟
در اين صورت او به طور عملي به ما اثبات كرده است كه آلت دست رژيم ايران است و شايان حمايت آمريكا نيست.
او بايد انتخاب كند. اگر او ميخواهد با آمريكا باشد پس بايد دست به كارهايي بزند كه در كادر تعهداتي باشد كه داده است.
بگذاريد يك گام فراتر روم، ميدانم كه هدف فوري اين نيست، اما من نميخواهم در اينجا با همه شما باشم و اين نكته تكميلي را نگويم: آمريكا تعهد داد كه اگر ساكنان از اشرف به ليبرتي جابجا شوند به آنها كمك خواهد كرد و آمريكا وظيفه دارد تا رهبري اخلاقي را با اداي سهم خود و پذيرش افرادي كه به آنها تعهد داديم بدست گيرد... فكر ميكنم كه اين يك هدف اخلاقي مهمي است.
فكر نميكنم كه ما هرگز با روحاني جديد و مدره نما به توافقي برسيم. او كسي است كه دست نشاندة خامنه‌يي است و اين بخشي از تلاش مستمر براي فريب دادن غرب است. حقيقت اين است كه منافع ما در جايگزين كردن ديكتاتوري در ايران است تا به يك دموكراسي كامل، باثبات و غير خشونت آميز در عراق برسيم. با تشكر و به همه شما توصيه ميكنم كه خودتان را درگير اين موضوع نگهداريد».
50-در جريان همين تظاهرات در بعدازظهر جمعه10 آبان، سخنگوي رئيس جمهور آمريكا به خبرنگاران گفت:
«رئيس جمهور كمي بعد با نخست‌وزير مالكي ملاقات خواهد كرد...آنها در مورد طيفي از موضوعات گفتگو خواهند كرد. اين موضوعي است كه مطمئن هستم يكي از آنها خواهد بود... ما كماكان عميقاً در مورد سرنوشت افرادي كه از كمپ اشرف ربوده شده‌اند و هم‌چنين در مورد امنيت ساكنان باقيمانده در كمپ ليبرتي در عراق نگران هستيم. ما اين موضوعات را به‌طور فعال و روزانه با يونامي، با كميسارياي عالي حقوق‌بشر، با دولت عراق و ديگر مقامات ذيربط پيگيري مي‌كنيم تا در مورد اعضاي مجاهدين خلق كه مفقود شده‌اند كسب اطلاعات كنيم و تامين حفاظت ممكنه را براي ساكناني كه در كمپ حريه هستند تضمين كنيم. لذا مطمئن هستم... اينها نوع گفتگوهايي است كه ما با همتايان خودمان به‌عنوان بخشي از موضوعات مختلفي كه مطرح مي‌شود، انجام مي‌دهيم...» (سايت كاخ سفيد-اول نوامبر2013).
51-اين همان ملاقاتي است كه اوباما در آن برگزاري انتخابات در عراق را حداكثر تا 30 آوريل 2014، به مالكي تحميل كرد. مالكي و رژيم نمي خواستند زير بار انتخابات بروند و طرح و برنامه آنها اين بود كه هر طور شده با اعلام وضعيت فوق العاده در عراق به بهانة جنگ با تروريسم در انبار، نخست وزيري بالفعل مالكي را دوسال ديگر كِش و ادامه بدهند.
52-مالكي در بازگشت از آمريكا به عراق مخالفت ها و فضيحتي را كه به خاطر كشتار در اشرف در واشينگتن با آن روبرو شده بود، به رژيم گزارش كرد.گزارشهاي حكومت عراق معمولاً از چندين طريق براي رژيم ارسال مي شود: سليماني سركردة نيروي قدس، پاسدار دانايي فر سفير رژيم در بغداد، دفتر خامنه‌اي در تهران، شورايعالي امنيت رژيم، وزارتخارجه و وزارت اطلاعات.
در يكي از اين اسناد كه از داخل رژيم در اختيار كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت قرار گرفته، چنين آمده است:
ملاقات با آقاي اوباما در ساعت 3 بعدازظهر روز اول ماه يازده ميلادي تا ساعت 4 و 15 دقيقه انجام شد...
-آقاي اوباما گفت كه به دليل گزارشهايي كه از سوي كنگره امريكا پيرامون تك روي هاي مالكي در حكومت و كنار گذاشتن ديگران و نقض حقوق بشر داده شده، وضعيتي مشكل و تنگنايي با دولت عراق وجود دارد.
-آقاي اوباما گفت ما با يك تضاد ” امريكايي-امريكايي“ روبرو هستيم كه روي روابط بين شما و كنگره تاثير زيادي دارد.
-آقاي مالكي گفت كه اطلاعات رسيده اطلاعات مغرضانه اي است چونكه پايه هاي آن بر نابودي دموكراسي در عراق و برگرداندن نظام سابق بر سر كار استوار است. آقاي مالكي گفت عراق و دولتش خواهان گسترش كار استراتژيكي و نظامي نيروهاي امريكايي عليه تروريسم در عراق هستند و اين شايعه كه دولت عراق سلاح را عليه مردم معيني در عراق بكار خواهد برد دروغ و افتراء ميباشد.
- آقاي اوباما گفت مهم نيست، دولت امريكا آماده كار و همكاري با هر رئيس جديد كه زمام امور در عراق جديد را بعهده بگيرد ميباشد. عراق بايستي نقش مثبت خود را در موضوع سوريه ايفا كند و عدم تبعيت و دنباله روي از ايران را اعلام كند چون كه برخي برخوردهاي پر سرو صدا در جريان هست كه اساس آن ايران ميباشد.
آقاي مالكي گفت كه ايران خودش در سوريه راه حل مسالمت آميز ميخواهد اما آقاي اوباما صحبت را قطع كرد و گفت: ايران خواهان راه حل مسالمت آميز هست ولي براي بقاء ديكتاتور بشار و نه اينكه بخواهد دمكراسي در سوريه حاكم شود.
-اما مهمترين چيزي كه در اين ملاقات صحبت شد، درخواست آقاي مالكي از آقاي اوباما بود مبني بر تعجيل در بيرون بردن اعضاي سازمان خلق از عراق، زيرا آنها عناصر نامطلوب در عراق هستند و اغلب عراقيها بدليل كارهايشان در زمان نظام صدام دشمني خوني با آنها دارند و امكان حفاظت از آنها ضعيف شده است و آنچه در قرارگاه اشرف صورت گرفت يك عكس العمل و واكنش قوي از سوي مردم عراق عليه اعضاي سازمان خلق و كارهايي كه در زمان حضورشان در قرارگاه اشرف تاسال 2009 كرده اند بود.
- آقاي اوباما از آقاي مالكي خواست كه سريعاً هفت نفر دستگير شده سازمان خلق را آزاد كند.
-آقاي اوباما گفت كه دولت عراق بايستي همه عراقيان را مورد مراعات قرار دهد و كليه فراكسيونهاي عراق را در تصميم گيريهاي مهم شركت دهد و در حاكميت تكروي نكند.
-آقاي اوباما خلاصه اي از گزارشهايي كه عليه دولت عراق ازسوي سازمان ديدبان حقوق بشر و گزارشهاي برخي اعضاي گنگره از سوي جمهوري خواهان را به اطلاع آقاي مالكي رساند.
-آقاي اوباما ابراز خوشبيني كرد كه عراق و امريكا در توافق نظامي و امنيتي باقي خواهند ماند و به عراق سلاح هاي تاكتيكي براي مبارزه با تروريسم را ميدهد ولي بشرطي كه عراق به حقوق بشر نسبت به همه عراقيها ملتزم باشد.
53-شوراي ملي مقاومت يك ماه پس از خاتمه اعتصاب غذا در ليبرتي و كشورهاي مختلف جهان در اجلاس دو روزه خود در روزهاي 25 و 26دي 1392 به بررسي همه جانبة حمله به اشرف و آثار و پيامدهاي اين رويداد بزرگ و نتايج آن براي رژيم و مقاومت پرداخت. در همين اجلاس گزارش 450صفحه‌اي ارتش آزاديبخش ملي ايران دربارة جنايت عليه بشريت در اشرف مورد بحث و بررسي قرار گرفت و متعاقباً دبيرخانه شورا اعلام کرد: «اجلاس شورا با قدرداني از انتشار گزارش بسيار ارزشمند و جامع و مستند ارتش آزاديبخش ملي ايران در باره حمله به اشرف، آن را تنها گزارش واقعي در اين باره توصيف كرد كه به گفتة خانم رجوي در مراسم گراميداشت شهيدان در 15دي، به خوبي ”نشان داد كه مقاومت ايران نخستين خواستار و نخستين برندة هر تحقيق مستقل و جامع و شفاف (در اين باره) است“. هم چنان كه اين گزارش ”يك روشنگري تاريخي دربارة ضعف و ذلت حاكم بر سياست غرب و عهدشكني هاي شرم‌آور آنهاست“».
54-در اجلاس ديماه شورا هم چنين خاطرنشان شد كه گزارش ارتش آزاديبخش، بادكنك قدرت نمايي و داعيه‌هاي ابلهانة قدر قدرتي سركردگان زهرخوردة رژيم آخوندها، از جمله گزارش سركردة نيروي تروريستي قدس به خبرگان ارتجاع و دعاوي جانشين فرمانده كل سپاه پاسداران در تلويزيون رژيم را تركاند. اين گزارش به دقت و به طور مستند نشان داد كه حمله و گروگانگيري و اعدامهاي جمعي در اشرف توسط حكومت دست نشانده عراق، چيزي جز كاربرد رذيلانه ترين و در عين حال بزدلانه ‌ترين روشهاي رايج در شكنجه ‌گاههاي رژيم در برابر زندانيان بي‌دفاع با بكار گرفتن خائناني كه به همدستي با جلاد كشانده مي‌ شوند، نبوده است. كما اينكه كارزار شيطان سازي و دروغپردازي رژيم ولايت، براي زمينه سازي، پيشبرد، و توجيه توطئه هايش عليه مقاومت، با همين روشها و همين گونه عوامل كارسازي مي‌شود.
وقتي هم كه چهرة كريه خيانت در صحنة كشتار روشن شد، مزدوراني كه چهره سوخته و سياه و آيندة تيره و تباه خود را، در آخر خط خيانت، در آينة نظام آدمكشان ديدند، چندي به حالت كُماي سياسي درافتادند و سپس، يك به يك، به فرمودة وزارت در يك كُرهماهنگ، همة جنايتها را، به شيوه امام شيادان كه مي گفت خودشان خودشان را شكنجه مي كنند و مي‌كُشند، به خود مجاهدين نسبت دادند!
هموطناني كه سال 1360 را به خاطر دارند، به خوبي مي‌دانند كه در صحنه هاي رسواي تلويزيون خميني در آن زمان، توابان در هم شكسته در موارد متعدد طبق سناريوي سردژخيم اوين لاجوردي، به اميد اينكه از اعدام خلاصي يابند، مسئول شوراي ملي مقاومت را ”قاتل“ خود مي‌خواندند. اما لاجوردي در بسياري موارد به آنها خيانت كرد و حتي پس از اجراي سناريويي كه او ديكته كرده بود آنها را به جوخة اعدام سپرد.
در صفحه اول «اتحاد مردم» (متعلق به حزب توده-شماره 97 دوشنبه 12 مهرماه 1360) در محل سرمقاله، در مورد اعدام ”احمد جان فشان وظيفه“ كه هويت گروهي او در نشرية كمونيست 20خرداد 1362 ”پيكاري” ذكر شده است، آمده بود:
«پدر، مادر، مردم
بدانيد
قاتل من پاسدار نيست
قاتل من حكومت انقلابي نيست
قاتل من مي خواهيد بدانيد كيست؟
قاتل من رجوي خائن
قاتل من
آمريكاست!»
نشريه حزب توده در صفحه 6 افزوده بود:
«قاتل من رجوي خائن است!
بايد اين قاتل را، كه قاتل همه فريب خوردگان ديگر هم هست، به جوخه اعدام انقلاب سپرد» (ضميمة شماره 5 و 6).
در روز 29 مرداد 93 خبر سر بريدن شقاوت بار يك خبرنگار آمريكايي به نام جيمز فولي منتشر شد و وجدان دنيا را با انتشار تصاوير مربوطه بر روي اينترنت تكان داد. اين خبرنگار هم قبل از قتل فجيع خود به گفته تلويزيون سي ان ان «در كنار مردي با لباس سياه زانو زده و در حال خواندن پيامي است كه احتمالاً توسط اسيركنندگانش نوشته شده است مبني بر اين‌كه قاتل واقعي‌اش، آمريكا است».
قرباني قبل از قتل خود افزود:«من به دوستان، خانواده و عزيزانم فراخوان ميدهم كه عليه قاتلان واقعي، دولت آمريكا، برخيزند...»
پيداست كه داعش پس از 33 سال به تمام و كمال از خميني و رژيم ولايت فقيه درس آموخته و از روشهاي آنها كپي برداري ميكند. ولايت فقيه سرآغاز و بنيانگذار شقاوت و شناعتي است كه اكنون داعش و داعشي هاي وطني مزدور به آن ادامه مي دهند.
55-يكي ديگر از ترفند هاي رذيلانة دشمن ضدبشري كه تحت عنوان دلسوزي براي مجاهدان ليبرتي يا خانواده هاي آنان صورت مي‌گيرد، علاوه بر انداختن تقصير منتقل نكردن مجاهدين به آمريكا و كشورهاي اروپايي به گردن «رهبران» براي صاف كردن جادة دستگيري و كشتار آنان، كسب اطلاع از نقاط دقيق اصابت موشكها و وضعيت مجروحان و مصدومان به طور مستقيم از طريق مأموران استخبارات عراق و بطور غيرمستقيم از طريق مزدوران رژيم تحت عناوين مختلف از قبيل «خانواده هاي مجاهدين» است. به اين طريق دشمن به اشكال مختلف، هم‌چنان‌كه در اطلاعية كميسيون امنيت و ضدتروريسم شورا به تاريخ 13دي 92 افشا شده است، حريص جمع آوري اطلاعات درمورد نتايج جزئي و تاكتيكي حملات موشكي به منظور طراحي و ادامة جنايتهاي بعدي و پيگيري هدفهاي مشخص است .
56-درحاليكه شكست قطعي توطئه هاي رژيم ولايت فقيه براي از ميان برداشتن جنبش مقاومت و يگانه جايگزين دموكراتيك درسال 92 بارزشده و روند تحولات از هر بابت، ضرورت تغيير بنيادين و راه حل مقاومت ايران را برجسته كرده است، شوراي ملي مقاومت بار ديگر برپايي گردهمايي عظيم هموطنانمان در روز 6تير در پاريس را به دست اندركاران و شركت كنندگان تهنيت مي گويد.
اين گردهماييبا حضور و حمايت 600تن از دولتمردان و قانونگذاران و شهرداران و منتخبان مردماز 69كشور و 5قاره جهان، شامل 6نخست وزير، 6وزير خارجه و 22وزير پيشين، و تأكيدات آنها با تعلقات مختلف سياسي بر ضرورت حمايت از مقاومت ايران و يگانه جايگزين دموكراتيك براي استبداد مذهبي، بازتاب خبري و سياسي بسيار وسيعي پيدا كرد و رخدادي بسيار مهم در اوضاع پرتلاطم كنوني و بيانگر ظرفيت و توانايي جنبش مقاومت ايران ارزيابي شد.
در بارة اين گردهمايي، سناتور برجسته آمريكايي، جوزف ليبرمن، خطاب به اجتماع پاريس، گفت:« شما صرفاً در يك جلسه شركت نمي‌كنيد، شما انتخاب كرده ايد كه بخشي از تاريخ باشيد، بخشي از تاريخ تغييريابنده؛ تاريخي بس طولاني از افراد وطن پرست و شجاعي كهدر آن جنگيده و به آزادي خود رسيده اند. آزادي از قيد رژيم شروري كه آنها را به گروگان گرفته است، مردم ايران بايد اين ديكتاتورها را سرنگون كنند.مردم آزاديخواه در سراسر جهان بايد اين انقلاب بزرگ را حمايت كنند».
57-مقاومت ايران از تير 92 تا تيرماه 93 به همت هموطنانمان و ياران اشرف در كشورهاي مختلف جهان در مجموع 2512 كنفرانس بين المللي، گردهمايي و جلسات بزرگ و كوچك، تظاهرات، آكسيون و اقدامات اعتراضي را برگزار كرده است. اعتصاب غذاي بزرگ در پاييز 92 در اغلب كشورها در شرايط بسيار سختي جريان داشت و به عنوان مثال در كانادا در سرماي 18درجه زير صفر برگزار شد. تحصن و آكسيونهاي ژنو كه در چهارمين سال خود ادامه دارد از مرز 1200روز فراتر رفته است.
شورا وظيفة خود مي داند كه در اين رابطه از زحمات شبانه روزي خانم زهرا مريخي هماهنگ كنندة دفاتر رئيس جمهور برگزيدة شورا و مسئول كميسيون تبليغات، و از تلاشهاي خانم مهناز سليميان دبير ارشد شورا صميمانه قدرداني كند. همچنين تلاشهاي كميسيون ها و نمايندگي هاي شورا در آمريكا و اروپا بسيار شايان تقدير است.

فصل هشتم- بحران و بن بست رژيم، اعتلاي راه حل و آلترناتيو دموكراتيك
58-در سال گذشته با شکست پروژة مهندسي مطلوب انتخابات، پروژة ريل گذاري جديد در ولايت (همان سياست بي دنده و ترمز) و يک دست کردن حکومت، به کلي از دور خارج شد و در نتيجه در گارد دفاعي خامنه‌اي شکاف عميق به وجود آمد. فقدان ظرفيت لازم براي ترميم رژيم، حُباب وعده و وعيدهاي روحاني را به سرعت ترکاند. ماحصل آن عقب نشيني ولي فقيه، تشديد تضاد اصلي جامعه ايران يعني تضاد بين مردم و تماميت رژيم ولايت فقيه بود. عقب نشيني در پروژه اتمي و تحولات عراق اين تضادها را بازهم تشديد کرد و در نتيجه، هم شکاف در درون هِرَم قدرت عميق تر شد و هم عصيان و خشم توده اي عيان تر گرديد.
بحران هاي حاد و ساختاري اقتصادي و معضلات بدون راه حل اجتماعي، رژيم ولايت فقيه را در چنبره خود گرفته و هر روز ميدان تنفس را برايش تنگ تر مي کند. عقب افتاده ترين جناحهاي حاکميت براي سرکوب خشم و عصيان مردم، به فکر فرستادن زورکي مردم به بهشت [بخوانيد جهنم تحت حاکميت خامنه اي] افتاده اند، امري که با گسترده ترين واکنش سخره آميز مردم روبه‌رو شد.
شوراي ملي مقاومت طي يک سال گذشته همچون سالهاي قبل به طور پيگير سياست ضد ملي رژيم پيرامون پروژة اتمي را افشا کرد و به طرد و تحريم اين رژيم فراخوان داد. تن دادن ناگزير رژيم تحت فشارهاي سنگين داخلي و بين المللي به عقب نشينيهاي توافقنامة ژنو، صحت راه و روش شورا را بيش از پيش روشن مي كند. ما همچنين به شرحي که در اين بيانيه گذشت، کارزار مقابله با مداخلة ولايت خامنه‌اي در عراق و درهم شكستن خطوط و خاكريزهاي منطقه‌اي او را پيگيرانه ادامه داده و در اين مسير هزينه هاي گزافي پرداخت کرديم. خامنه‌اي در يك سال گذشته مي خواست مقاومت را از نقشة سياسي ايران پاک کند، اما مقاومت سازمانيافته مردم ايران با استواري و اقتدار تمام به رشد و بالندگي و پيشرفتهاي خود ادامه داد.
59-استحكام و پايداري شوراي ملي مقاومت، محصول خط مشي اصولي آن، محصول خطوط اصولي آن که از طريق مسعود رجوي مسئول شورا در نقاط حساس بيان مي شود، به خاطر پايداري تاريخي و شكيبايي شگفت انگيز رزمندگان قهرمان ارتش آزادي، به خاطر حمايتهاي بيدريغ هموطنانمان در داخل و خارج ايران و به خاطر پشتيباني گسترده بين المللي است. رمز ماندگاري و پايداري و رشد مقاومت سازمانيافته و يگانه جايگزين دموكراتيك و مستقل، اتکا به اصول انقلابي و مبارزة مرگ و زندگي با ارتجاع حاکم بر ايران است. با اتکا به اين عوامل مقاومت سازمانيافتة مردم ايران در رويارويي سياسي، اجتماعي، حقوقي و ديپلوماتيك با رژيم حاكم بر ايران، توفانها و بحرانها را پيروزمندانه پشت سر گذاشت و پيروزيهاي چشمگيري كسب كرد.
در چنين شرايط حساس و سرنوشت ساز، ما با صراحت اعلام مي کنيم که راه نجات مردم مبارزة تمام عيار براي سرنگوني رژيم ولايت فقيه است.
60-شوراي ملي مقاومت ايران، در آغاز سي و چهارمين سال حيات خود، بار ديگر خاطر نشان مي كند:
— ما بر اساس خط مشي اصولي خود مبني بر مخالفت با هرگونه مداخلة نظامي خارجي در اوضاع ايران و مخالفت با هرگونه آلترناتيو سازي از جانب قدرتهاي بزرگ، برضرورت قطع همة حمايتها و امدادرسانيها به ديكتاتوري مذهبي و تروريستي حاكم بر ايران، تأكيد مي كنيم.
— ما از مبارزه حق طلبانة کارگران و مزدبگيران عليه نظام حاکم حمايت و همبستگي خود را با آنان اعلام مي کنيم. ما از خواست کارگران ايران براي حق اعتصاب و حق ايجاد تشکلهاي مستقل کارگري و نظارت سازمان بين المللي ‏کار بر حقوق کارگران ايران و از لغو کار کودکان حمايت مي کنيم.
— ما خواستار اقدام بي درنگ شوراي امنيت ملل متحد به منظور جلوگيري از نقض حقوق بشر در ايران و بازديد گزارشگر ويژه حقوق بشر از زندانهاي ولايت خامنه‌اي و ملاقات با خانواده شهدا و زندانيان سياسي هستيم و از جامعه جهاني خواهان اقدام عملي و جدي براي توقف اعدامهاي گسترده و خودسرانه مي باشيم.
— ما براي رفع تمامي اشکال تبعيض جنسيتي از زنان و برابري کامل زن و مرد در تمامي عرصه هاي حيات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و قضايي، برخورداري اقوام و مليتهاي ساکن ايران از حقوق مساوي و بدون تبعيض در همة پهنه هاي دولتي و اجتماعي و لغو هرگونه تبعيض مذهبي مبارزه مي كنيم و خود را مدافع پيگير آزادي بدون حد و مرز بيان و انديشه، آزادي اطلاع رساني و نفي هرگونه سانسور مي دانيم.
— ما از تلاش مدافعان بهبود محيط زيست براي جلوگيري از نابودي طبيعت و حفاظت و بهسازي محيط زيست حمايت مي کنيم.
— ما همة هموطنان و نيروهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايراني را به اتحاد و مبارزة جدي و مؤثر پيرامون شعار محوري «مرگ بر اصل ولايت فقيه، مرگ بر ديکتاتور، مرگ بر خامنه اي» فرا مي خوانيم.
شوراي ملي مقاومت هم‌چنان كه در آبان سال 1381 در ”طرح جبهة همبستگي ملي براي سرنگوني استبداد مذهبي“ اعلام كرد، بر‌ضرورت همبستگي «نيروهاي جمهوريخواهي كه با التزام به نفي كامل نظام ولايت فقيه و همة جناحها و دسته‌بنديهاي دروني آن، براي استقرار يك نظام سياسي دموكراتيك و مستقل و مبتني برجدايي دين از دولت مبارزه مي‌كنند» تأکيد مي‌کند.
شوراي ملي مقاومت ايران
مرداد 1393

۲ نظر:

ناشناس گفت...

ماشالله . ماشاالله . ماشاالله ... بعد از 33 سال مقاومت و نبرد بی امان و تبعید و خون و شکنج و 120 هزار شهید و... تازه توانستند مالکی را از نخست وزیری عزل و معاون رییس جمهور کنند و یک نفر دیگر از همان هزب را نخست وزیر کنند . ماشاااله . بارک الله . تبارک الله احسن الخالقین

لقمان

jahandid گفت...

با درود فراوان،
قبل إز اينكه نظرى بدم، بايد ياداور شم كه متأسفانه بيانييه را خيلى اجمالى خواندم! نميدانم به جه علت اين كار را ولى شايد به اين دليل بأشد كه دنبال يك مورد مشخصى بودم و كمتر انرا ديدم و يا بهتره بكويم كمتر حس كردم!
شايد بند ٢٢ كمى به ان اشاره وار نوكى به ان زده بأشد! ان جيزى كه دنبالش بودم در يك كلام "مردم ايران" است. هميشه در متونى كه از اين دست هستند، جاى همه كس هست ولى از أصل مطلب كمتر خبرى هست!!! فكر كنم اين هم به اين خاطره كه خواسته هاى مردم با انجه كه اينجا مورد ارزيابى و تحليل قرار ميكيرد فاصله ى زيادى دارد و به همين خاطر از "قلم" مي افتد! و خوب اين هم قابل درك و فهم هست. وقتى كسى به انجه كه شما معتقد نباشد، حتمآ ضرورتى هم نميبيند كه به ان توجهى بكند! اصلآ بخودى خود به ذهنش كلآ خطور هم نمي كند!
انجه كه أدمى از عامه مردم ميبىند و ميشنود اين است كه هرانجه كه نام دين و مذهب بر ان است مطلقآ بيزارند و تنفرى تا بن استخوان تمام وجود شان را دربر كرفته.
حال شما ميخواهيد براى ازادى اين مردم تحليل بدهيد و راه برون رفت جلوى بايشان بكزاريد! خوب مردم هم بحق ميكويند كه شما اول برادرى و خواهرى خودت را ثابت كن بعد بيا به من خط و خطوط بده! براى همين است كه اينجور تحليلها در صادقانه ترين شكلش، ان عنصر أصلى كه مردم هستند را هميشه از "قلم" مياندارد!
در ادبيات سياسى امر "بوسته شكنى" ضامن بقاء و راز ماندكارى ست. شايد بهتر باشد كه بيشتر به خواسته هاى مردم ارزش بدهيم بجاى اصرارورزيدن براى "جا انداختن" عقايد خود "رهبرى" خود. اين وظيفه را خود انقلاب ديكته خواهد كرد.