بعد از تجاوز وحشیانه ارتش غرب به سرکردگی آمریکا به عراق وترور وکشتار و
آواره کردن جمعی حکومت وملّت عراق و همچنین پناه آورندگان مسلّح وغیر مسلّح مخالف
رژیم همه چیز بر باد ده حاکم بر ایران ،رژیم بهره های بسیاری از این تهاجم
بیرحمانه صاحب شد و همچنان می شود ویا به قول گفته به حقّ آقای مسعود رجوی آمریکا
می کارد و رژیم درو می کند وبنا به قولی دیگر از ایشان آمریکا عراق را دو دستی
تقدیم رژیم کرد .
به دنبال از هم پاشیدن تار وپود کشور عراق توّسط آمریکا و برقراری یک
حکومت"آمریکائی- اسلامی" بویژه پس از نخست وزیری مالکی مهره دست پرورده
ونان ونمک خورده"خمینی- خامنه ای" ،رژیم به تدارک نابودی تمام وکمال
متشکّل ترین مخالفنیش یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران که در عراق در تشکّل ارتش
آزادیبخش ملّی ایران نمود عینی وعملی پیداکرده بود پرداخت .سازمان مجاهدین پس از
اعلام جنگ مسلّحانه بر علیه رژیم در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مهره هائی از این رژیم را طی
عملیاتها ئی به درک واصل کرد که رژیم از همان تاریخ به دنبال انتقام گیری در هر
فرصتی بوده وهست.حتّی پس از پذیرش قبول آتش بس(قطعنامه ۵۹۸) رژیم با پذیرش تمامی
ریسک ها،چندین بار با موشک دوربرد وهواپیما به قرا رگاه اشرف ویا دیگر قرارگاه های
سازمان تهاجم کرد که یکی از سنگین ترین حملات(تجاوزات) در آن سنه، حمله با چند
هواپیمای جنگنده در تاریخ ۵ آوریل ۱۹۹۲ میلادی( ۱۳۷۰ شمسی) است ،که نیروهای مخالف
این تجاوز در خارج کشور،یک تهاجم اعتراضی سراسری به سفارتهای رژیم تقریبا در تمامی
کشورهای اروپائی وبه دفتر نمایندگی آن در سازمان ملل در آمریکا به عمل آوردند .
آری رژیم همیشه در کمین انتقام و نابودی واگر شده به تضعیف این نیروی متشکّل
بوده وهمچنان هست .همچنانکه سازمان مجاهدین هم از هیچ فرصتی جهت ضربه زدن به این
رژیم ،یعنی عامل فتنه و کشتار در ایران، جهت نابودی ویا تضعیف آن کوتاهی نکرده
ونمی کند(چه ضربه نظامی ویا سیاسی).
نتیجه اینکه جدای از تمامی مسائل حاشیه ای همانند اتّفاقات غیرپیش بینی شده
امثال اشغال وغارت عراق توّسط آمریکا ومتحدینش،همکاری کردن آمریکا با رژیم جهت
نابودی داعش ویا حلّ مسئله سوریه،یا برقراری تحریم ها،مسئله اتمی ووو از یک طرف،و حمایت یا عدم حمایت سیاستمدران
سابق یا حاضر از سازمان ،این دو یعنی رژیم ومجاهدین هریک به دنبال حذف ویا حدّاقل
گرفتن انتقام از یکدیگر بوده و هستند(در اینجا به درستی یا غلط بودن استراتژی
وتاکتیک کاری نیست) .
یعنی چه منتقدین مجاهدین باشند چه نباشند این فرمول برقرار بو ده وهمچنان
باقییست.به مزدوران با مواجب وبی مواجبی که می شود گفت تقریبا %۱۰۰ آنها از درون روابط وتشکیلات سازمان
مجاهدین با کلّی اطلاعات درونی(ارتش آزادیبخش- شورا) چه از سر کینه فردی ویا عدم
کشش ودلتنگ شدن آنها جهت دیدن فامیل وهمسر و برگشت به خانه ومحل خاطره های خویش
ویا برخورد"بسته" مجاهدین با آنها وهل دادنشان به زیر عبای آخوند خزیده
و به ایران آلوده به نکبت آخوندی رفته اند،کاری نیست،آنها تکلیفشان روشن
وهمکاریشان عیان است .
می ماند جمعی منتقد که اکثرا قبلا در دورن تشکیلات سازمان مجاهدین( ارتش
آزادیبخش- شورا) بود ه اند وبنا به دلایل خطّی ویا به قول خود سران سازمان "دارای
زاویه" بنا به"دیدگاهی ونگاهی" دیگر نسبت به مسائل امّا همچنان سفت
بودن در دشمنی با رژیم طاعونی جمهوری اسلامی ایران،استعفا داده ویا سازمان آنها را
مضر به روابط دانسته وآنها را تسویه ویا به قول خودشان اخراج کرده اند .
اگر یک جو انصاف انسانی ومنطقی ونه"مجاهدی وخطّی" وجود داشته باشد
ونگاهی به نوشته ها یا عمل وزندگی روزمره این منتقدین بویژه اعضاء سابق سازمان
وارتش آزادیبخش شود،هیچکدام نه تنها یک میلیمیتر با رژیم همگام ویا هم رای
نیستند،بلکه هرکاری که از دستشان برعلیه رژیم بر آید وزمینه عملیش فراهم شود از
انجام آن کوتاهی نخواهند کرد .
کدامیک از این منتقدین که مطالبشان برای سایتهای ضدّ رژیم توّسط خود آنها
ارسال می شود(اینکه برخی از سایتهای مزدور مطلب دزدی می کنند،این دیگر از اختیار
خارج است) تا کنون به ایران تحت حاکمیت رژیم رفته ویا حتّی آرزوی آنرا در دل کرده
اند ؟
کدامیک از این منتقدین تاکنون با عوامل رژیم در خارج از کشور خوش وبشی داشته
اند ؟
کدامیک از این منتقدین تا کنون در مجالس"رژیم سازماندهی شده" شرکت
کرده اند ؟
کدامیک از این منتقدین تا کنون از کنار رژیمیان بی شرف، بنا به تصادف رد نشده
باشند وحدّاقلش فوشی یا واژه تروریست را نثارشان نکرده باشند ؟
کدامیک از این منتقدین به رژیم خط داده و یاحتّی برخی از پایگاه های سازمان در
کشورهای اروپائی را لو داده اند،با اینکه قبل از جدائی سالها به آنجا رفت وآمد
داشته اند (سازمان در بیشتر کشورهای اروپائی وآمریکا پایگاه هائی دارد که فقط عدّه
ای خاص وپلیس امنیتی کشور مربوطه از آنها باخبر است) ؟
کدامیک از این منتقدین حتّی اطلاعاتی راجع به رژیم داشته واز دادن آن اطّلاعات
به سازمان به هر طریقی ویا افشاء آن برعلیه رژیم کوتاهی کرده اند ؟
در این رابطه نگارنده این متن شخصا به عنوان منتقد به سازمان،بارها پیش آمده
که هر اطّلاعی راجع به رژیم بدستم رسیده از دادن آن به سازمان چه مستقیم ویا غیر
مستقیم کوتاهی نکرده ام(بویژه راجع به رفتن پناهنده گان هوادار یا عضوسابق مجاهدین
به ایران تحت حاکمیت آخوندها وگرفتن حتّی فیلم از آنها در فرودگاه) .
برخی از این منتقدین واز جمله خود اینجانب هنوز زخم شکنجه های رژیم را بر جسم
و روح خویش دارند ودرد آن همیشه همانند سایه با آنهاست ،شخصا اعلام می کنم که خیلی
بی شرمیست که با این دردهای حدّاقل جسمی، چطور می توان از اعضای شکنجه شده بدن
خویش شرم نداشت و به خدمت حاکمیت آخوندهای همه چیز برباد ده تن داد،چه برسد به
مزدوری ویا زمینه ای برای اقدام رفتن حتّی
یک خاربه پای یاران همرزم نظامی تشکیلاتی سابق خویش در لیبرتی یا در هر جای دیگر ؟
این اوج غرض ومرض و دست خالی بودن،ویا عدم درک وشعور شناخت واژه"مزدور"
از طرف مقابل است که انتقاد از موضع"چپ" را با انتقام یکی میداند ویا به
عمد آنرا چنین می نمایاند .
این قانونمند است که در تمامی صحنه ها بویژه در صحنه سیاسی،با واژه"دشمن"
می توان منتقد را براحتی حذف کرد بدون پرداخت کوچکترین بهائی از ماهیت خویش،امّا
منتقد ر ا نه،به منتقد وحتّی به مخالف باید پاسخ داد واز خود بهاء گذاشت و خویش را
به زیر سئوال برد،شاهد این گفته،خود شخص مسعود رجوی است که بارها به سختی وپیچیدگی
فاز سیاسی(بخوانیم فاز پاسخگوئی وپاسخگیری) در برابر فاز نظامی همیشه غیرمستقیم به
این مسئله اشاره کرده است .
با منطق"دشمن و مزدور دشمن" خواندن است که قانون"حذف"
اعتبار پیدا می کند و می توان هرکس خارج
از"دایره خویش" را براحتی خفه کرد،امّا با منتقد وبه قول خودشان"مسئله
دار"که چنین قانونی هیچ خریداری ندارد،مگر اینکه اپورتونیست بود ومعتقد به
حذف حتّی فیزیکی،همچنانکه تقی شهرام در سال ۱۳۵۴ با"پاسخ خواهان"آن کرد
که رژیم شاه وجانشینان کنونیش از آن بهره ها برد ند،وبه جرئت می توان گفت که باعث
رشد و دریده شدن راست اسلامی و راست مارکسیستی همین برخورد"خفه وحذف کن"
منتقدین، توّسط تقی شهرام بود .
براستی رژیم برای نابودی سازمان مجاهدین واز جمله موشک باران اشرف(قبلا)
ولیبرتی(در حال) منتظر نوشته های چند منتقد است وتاکتیک واستراتژی خود در رابطه با
حذف سازمان را بر این پایه تنظیم می کند ؟ !
همچنانکه باید پرسید براستی سازمان استراتژی وتاکتیک خود را برای حذف رژیم بر
مبنای انتقاد درونی چندین منتقد رژیم برنامه ریزی می کند ؟ !
این شیوه برخورد بنظر نگارنده ثمره
اساسی برای هر دو طرف مقابل دارد،خفه کردن صداها ویا خذف فیزیکی منتقد بنام
دیگری،همچنانکه رژیم ترورهای خارج کشور را به اختلافات درونی گروها رجعت داده و
براحتی از زیر تیغ،خود را در برده است(حدّاقل به لحاظ قضائی).یا خذف مخالفان در
جنبش سال ۱۳۸۸ نمونه دیگر آنست .
این شیوه برخورد از طرف مقابل دیگر،یعنی سازمان که ادّعای بدست داشتن پرچم
احترام به حقوق بشر و بطور کلّی احترام به دمکراسی را دارد،محتوا را نابود وقضیه
را به یک جوک(لطیفه) مبدّل می سازد وخودرا به گفته وارزشهای دشمن ازادی(در
اینجارژیم) آلوده لفظی وعملی می کند .
یکی از۳ راس برادران لاریجانی یعنی محمد جواد لاریجانی در
رابطه با گزارش احمد شهید، با یک جمله براحتی از پاسخگوئی،خود وهمه دم و
دستگاه جنایتش را راحت کرده وبا کمال دریدگی آخوندی می گوید :
" گروههای تروریستی که این گزارشگر ویژه
روزانه با آنها فالوده میخورد به عنوان فعالان حقوق بشر مطرح میشوند و این سبب
شده ایران انتصاب گزارشگر ویژه را نپذیرد ."
و در جائی
دیگربا تمسک به همین حرف،به پرت وپلاگوئی دیگری افتاده وبا کمال بی شرمی فریاد می
زند که :
" مشکلی
به نام حقوق بشر نداریم."
درست هم می
گویدوبه آن ایمان هم دارد،چرا که بجز دارودسته خویش وگلّه های نانخوارش،مابقی ملّت
که خارج از این"دایره" است وجمعیت میلیونی هم میهنان ایرانی داخل وخارج
کشور را تشکیل میدهد که بشر نیستند .
پرت
وپلاگوئیهای این یک راس لاریجانی را می توان در آدرس زیر مشاهده کرد:
الغرض با همین منطق است که می شود گناه را به گردن دیگری انداخت و از پاسخ در
امان بود و همه را براحتی خفه و سپس گوشه نشین کرد.
خلاصه کلام چه منتقدین بنویسند یا ننویسند،رژیم در مقاطع مناسب وبا همیاری وبا
چراغ سبز شیطانهای بزرگ(آمریکا) و کوچک ماشه موشک هایشان را در هرزمان و به هر طرف
که تشخیص دهند خواهند چکاند ومنتظر چند مقاله ونوشته که منتقدین جهت روشنگری می
نویسندنخواهد ماند.
بدون شک تقریبا همه این نگارندگان واز جمله خود"ناقابل خویش" قبل از
علنی کردن انتقادهای روزمره که پیش می آید وچندسطری نوشته می شود،ریشه تمامی این
نوشته ها را چه در هنگامی که در روابط بودیم وچه پس از آنکه از روابط تسویه
شدیم(وبه قول آقای مسعود ویاران اخراج شدیم) ویا خود با آنها خداحافظی کردیم(یا به
قول آقای مسعود ویاران بریدیم)،اکثرا نامه های عریض وطویلی برای ایشان نوشتیم
وهشدار دادیم.در این رابطه خود شخصا در قرارگاه اشرف قبل از شروع حمله اوّل آمریکا
به عراق طی نامه ای از ایشان خواهش کردم که به عنوان یک"رزمنده ساده" که
بارها جان خویش را با تمام خلوص نیت برای آزادی در روابط ایشان هدیه کرده بودم،درخواست کرده که اگر شده حتّی ۱۵
دقیقه(1 ربع) ایشان راببینم،امّا طی یاد داشتی کوتاه به اینجانب"ناقابل"
پاسخ داد که:
مم تقی جان،من در آخرین نشست قرارگاه
در پشت سالن نشست منتظر ماندم وبه بچّه های حفاظت سفارش کردم که تو را
بیاورند،امّا بچّه های حفاظت قبول نکردندوگفتند در این شرایط نمی شود .
سپس در سال ۱۳۷۰ شمسی برابر ۱۹۹۲ میلادی برای ایشان نامه ای حدود ۱۵ یا ۱۶
صفحه نوشته واز طریق مسئولین بلندپایه انجمنهای خارج کشور برای ایشان ارسال کردم
،امّا هیچگاه نه پاسخی کوتاه رسید،ونه روشی تغییر کرد.رونوشت(کپی) این نامه موجود
است که هنوز به دلایلی از نشر آن تا کنون معذور بوده ام .
در یک کلام یعنی همه زور خود را زدیم که شاید یا قانع شویم وخاضع، ویاهشدار ما
بجائی برسد .امّا نشد که نشد.
تقریبا تمامی افرادی که طی این چند سال در اشرف ویا لیبرتی جان باخته اند را
از نزدیک شناخته وثانیه ها وساعت ها وسالها با آنها نفس کشیده ایم و شخصا نفس کشیده
ام،از محمّد گرجی،سعید نورسی(که با هم در امداد بودیم وهر دو در یک آسایگاه جای
خواب داشتیم)،شاهرخ اوحدی وووووووووووووووووووووو گرفته تا جان باختگان تهاجم اخیر
مثل فرشید ربیعی(فی الواقع چهره نجیب ومعصومی داشت)و الی آخر.
زمینه سازان حمله به زندانیان دست وپا بسته در لیبرتی،جمعی منتقد نیستند،مگر
همان امضاء کنندگان توافق اتمی و دیگر توافق ها ونشستهایعنی همان شریکان دزد(رژیم) و"رفیق"
قافله(سازمان)
و شرکتهای ماشین سازی و سرخاب سازی وغیره آنها+
لابی های پست و وطن فروش خارج کشوری امثال تریتا پارسی وشرکاء،+ چاشنی"بیا بیاهای"تحریک کننده بدون سلاح با دست وپای
بسته(اگر آزاد بودند ومسّلح،این شعار بسیار زیبا وقابل ستایش هم بود) .
به یک نمونه از این سرخاب سازان با خون یاران در آدرس زیر می توان مراجعه کرد
:
برای شناخت ریز لیست(فهرست) سران شریکان دزد
ورفیق قافله هم می توان به لیست بالا بلند محکوم کنندگان این تهاجم ضدّ بشری ودر
راس آنها به جان کری نایب "اوباما" در سایتهای مختلف سازمان مراجعه
کرد(بجز انسانهای شریف یا سازمان های بی غرض ومرضی امثال "امنیستی") .
شورائی های خارج کشوری وخانم ها یا دوشیزیگان وپسرکان شسته رفته ای که از ترس
صدای ترکیدن یک ترقه،حتّی در مراسم جشن وشادی هم شرکت نمی کنندوفقط عادت کرده اند
که با این خونهای پاک به ناحق ریخته،در خارج کشور بدون هیچ دردی زندگی عادی خود را
بگذرانند وهر از چندی با نوشتن چند سطری روزی خویش را دریافت کنند.این موجودات،
تکه پاره شدن وغم از دست دادن این یاران
را حس نمی کنند .به یک نمونه از فداکاریهای یکی از این شورائی ها که خود از نزدیک
شاهد آن بودم اشاره می کنم :
پس از خاتمه تجاوز اوّل آمریکا وشرکاء به عراق و پس از پایان کامل رشته
عملیاتهای "مروارید"،به افتخار ورود یکی از اعضای شورا یعنی
خانم"فریبا هشترودی"،در قرارگاه یکتا در شهر جلولای عراق جشنی یا همان
برنامه فرهنگی برپا شده بود،که به برکت ورود این خانم شورائی در آن شب همه برای
اوّلین بار"با پیتزا" آشنا شده وهمه نوش جان کردیم .مشغول برنامه فرهنگی
بودیم که ناگهان صدای شلیک چند گلوله کلاش(صدائی که همیشه در شب و روز گاه وناگاه
شنیده می شد) در چند کیلومتری شنیده شد،آنچنان این خانم شورائی بهم ریخت و همه را
بهم ریخت که در جا درخواست ترک محل را فرمان داد،که با حفاظت کامل ایشان به بغداد
تشریف بردند (این خانم چند سال پیش شورا را ترک وسپس به ایران هم مسافرت کرد) .
بله شورائی ها بجز عدّه قلیلی که نفرات خود سازمان هستند،از این قماشند .
امّا باید با کمال انسانیت پرسید:
کدام انسان می تواند با قصّابان وقاتلان این یاران(دست وپا بستگان در لیبرتی)
که فقط با آنها اختلاف سلیقه فکری دارد همکاری کند،مگر اینکه قبل از آن به مادر و
خواهر وخواهرزادگان خویش با رضایت خاطر تجاوز نکرده باشد ؟
وکدام آدم"بی ریگ در کفش" وصادق وحاضر به پاسخگوئی است که بدون
هیچ"سند ومدرکی" این چنین چند منتقد بی غرض ومرض را به این سادگی به جرم
کثیف وسنگینی متهم سازد(شاید در بین آنهاهم کسی باشد،امّا هیچ چیز %100 نیست،مگر
با سند ومدرک روشن)، اگر خود شماها غرض و مرضی ندارید،سند ومدرک افشاء کنید تا خود
منتقدین بیشتر از شما آنها را افشاء ومنزوی کنند. رژیم هم در سالهای دهه۱۳۶۰،یعنی
در زمان حیات ننگین خمینی،از خالی بودن دستش خیلی اتهامات بی اساس و بیشرفانه از جمله وجود وسائل جلوگیری از بارداری وغیره
بر علیه سازمان بکار برد،امّا زمان گذشت و تاریخ ثابت کرد که خودش وهمه لشکریانش
از چه موجودات پلید و هرزه ای باردار شده والان"ولدهای حرامزاده" شان را
یکی پس از دیگری مشاهده می کنیم .
تفسیر شمایان نسبت به منتقد اینست که زمینه ساز چنین کشتارهائیست ؟
امّا تفسیر که جای تثبیت را پر نمی کند .
آری اگر سند ومدرکی برای اثبات دارید رو کنید تا"منتقدین"خود، آنها را
به این جرم کثیف افشاء وخوار کنند وبا شما حتّی هم صدا هم بشوند.پس لطف کرده بی
جهت مارک(برچسب) زیر را به هر کسی نچسبانید، تا اصلی ها صاف و سلامت به مقصد خویش
نرسند .
زمینه سازان کشتار
م- ت اخلاقی
یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر