شرح احوالات و بخشی از آثار و حاصل زندگی
اسماعيل وفا يغمائي پنجاه و چهار سال پیش در دهكده گرمه از توابع خور و بيابانك در دشت كوير و درخانواده اي كه در آن علاقه به ادبيات و شعر كهن ايران سنتي موروثي بود و در آن شاعران و ادیبانی چون ابوالحسن یغمای اول، یغمای دوم، اسماعیل هنر، حبیب ،افسر، کیوان ، اقبال و شمار قابل توجهی دیگر این سنت را نگهبانی نموده بودند متولد شد. سال هاي كودكي و نو جواني او درمشهد، دشت كوير،بلوچستان و سيستان، يزد و اصفهان گذشت .روي آوردن او به شعر از سالهاي اول دبيرستان آغازشد، شعرهای دوران نوجوانی یغمائی عاشقانه و طبیعت گرایانه و با رمانتیزمی ساده آمیخته بود . در سالهاي تحصيل در دانشگاه تحت تاثيرشاعران و نویسندگان نامدار و مطرح آن ایام و فرهنگي كه مبارزات مجاهدين و چريك هاي فدائي خلق به وجود آورده بودند جديت یافت و با مبارزه و حمایت از مبارزان و مجاهدان و نوشتن چند سرود و ترانه سیاسی وسرانجام فعالیت سیاسی آمیخت. یغمایی در سال1354 به دلیل فعالیتهای سیاسی مخفی و عضویت در یک گروه دانشجوئی فعال در کنار مجاهدین دستگير شد و سالهای 1354 تا 1356 را در كنارزندانيان سياسي مجاهد و مبارز گذراند.زندانیان مجاهد و مبارزی که حدود صد و چهل تن بودند و پس از بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی اکثر آنها، بیش از صد تن در برابر جوخه های اعدام، بر تخت شکنجه و یا در گیری های خیابانی جان باختند. دردوران انقلاب و در فاصله شهریور 1356 تا بهمن پنجاه و هفت،یغمائی همگام با جننبش که در انزمان اوج گرفته بود در سیر و سفر وفعالیت سیاسی بود و در این فاصله همراه با جلسات شعر خوانی و فعالیت و همکاری با شماری از استاد یاران و دانشجویان مترقی در پخش و نمایش کشتارهای خیابانی سربازان شاه , توسط فیلم و اسلاید در نقاط مختلف؛ سه مجموعه کوچک ترانه ها و سرودهای سیاسی و مبارزاتی رانیز مخفیانه منتشر نمود. او در تابستان 1357 ازدواج کرد.حاصل این ازدواج (که سالهای بعد تمام شرکت کنندگان در مجلس بجز هشت نفر به جوخه های اعدام سپرده شدند)که تا پایان به زندگی شخصی و ادبی او شور و گرمای فراوان بخشید و در سال 1371 به جدائی انجامید.چندین مجموعه شعر تغزلی، وفرزندی است که در تبعید متولد شد. یغمایی در اسفند 1357 فعالیت مجدد خود رابا سازمان مجاهدین که در آن هنگام علنی شده بود با همکاری با نشریه پیام خلق و سپس مجاهد ودر بخش موسیقی و نهاد سرود و ترانه آغاز کرد.حاصل سالهای 1358 تا 1360 شماری سرود و ترانه و یک دفتر شعر است.یغمائی پیش از سی خرداد سال 1360 و به دلیل تهدیدهای مکرر ماموران و چماقداران جمهوری اسلامی که از درج چند شعر او در حمایت از مبارزان کرد واعتراض به سرکوب خونین در کردستان به خشم آمده بودند خانه و محل کار خود را ترک وبا هویتی دیگر زندگی مخفی خود را در شمال تهران و در خانه یکی از حامیان مجاهدین( شادروان مهندس اشراقی)شروع کرد.در مرداد سال 1360از تهران به کردستان رفت و یکسال را در کوههای کردستان و در کنار مبارزان کرد وبا فعالیت دررادیو مجاهد گذراند.درپایان زمستان 1360 همسرش به او پیوست ودر خرداد سال 1361 با همسر و شماری دیگر باعبور از کوههای مرزی عراق و ترکیه خود را به ترکیه رسانید و پس از چند ماه اقامت در استانبول ،از ترکیه ویزای اتریش را دریافت نمود و پس از چند ماه اقامت در اتریش و همکاری در ساختن چند ترانه و سرودبا اخذ ویزای فرانسه به فرانسه رفت و در آنجا به دوران تبعیدی که تا کنون ادامه دارد پا نهاد. در این دوران بیست و شش ساله مجموعه گسترده ای از شعر(هجده مجموعه شعر)، ترانه و سرود، پژوهشهای تاریخی و ادبی، قصه، رمان، و شبهای شعر و سخنرانی در کشورهای مختلف و فعالیت در نشریه و رادیو مجاهد و سیمای مقاومت( تا سال 1372 خورشیدی) حاصل زندگی اوست . لیستی از کارهای او را در این سالها در ادامه همین نوشته ملاحظه می کنید.اسماعیل وفا یغمایی در سال 1372خورشیدی به فعالیت خود با سازمان مجاهدین وزندگی مشترک با همسرخود و در سال 1382 خورشیدی به فعالیت خود با شورای ملی مقاومت ایران پایان داد و به عنوان شاعر و نویسنده ای آزاد و لائیک که همچنان مبارزه برای آزادی، وحمایت از مبارزان و مجاهدانی که علیه استبداد ودیکتاتوری مبارزه می کنند، در شعر و نوشته های او جای والائی دارد تلاشهای خود را ادامه می دهد.شعر یغمائی از نخستین مجموعه(سفر انسان 1357) تا آخرین مجموعه ( نیایش نهانی مرتدان1386)راهی دراز از رماتیزمی ساده و روشن تا سورئالیزمی پیچیده و رنگارنگ و روشن و تاریک را در گذر از راهها وکوره راهها طی نموده که در فرصتی مناسب باید به آن پرداخت.در زیر لیستی از کارها و سپس مقدمه مجموعه شعر ( این شنگ شهر آشوب) که ما را بیشتر با کار وگذر زندگی او آشنا می کند را ملاحظه می کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر